در انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۹۳، نامزدان با شعارهای تحول و تدام، اصلاحات و همگرایی، به مردم وعده بهبود امنیت، رشد اقتصادی و مبارزه بافساد را داده بودند اما با گذشت یک سال از تشکیل حکومت، نه تحول مثبت در حکومتداری و زندگی روزمره مردم رخ داد و نه اصلاحاتی در نظام و سیستم اداره بهوجود آمد.
وعدههایی را که نامزدان در زمان کمپاین انتخاباتی به مردم داده بودند، پس از به قدرت رسیدن فراموش کردند و به آن وعدهها عمل نشد، در عوض ناامنی افزایش یافت، بیکاری و فقر بیشتر شد، حتا دستآوردهای ۱۳ سال گذشته نیز با خطر نابودی مواجه گردیده است.
کسانیکه در آن زمان به وعدههای اشرفغنی و داکتر عبدالله دل خوش کرده با شور و شعف به پای صندوقهای رای رفته بودند، هماکنون به اثر عملی نشدن وعدههای آنان از حکومت فاصله گرفته و تبدیل به منتقدان جدی آنان شدهاند.
سجاد محسنی یکی از علمای مرکز بامیان میگوید: «یک سالی که از عمر حکومت وحدت ملی میگذرد، هیچ یکی از وعدههای کاندیداتوران عملی نشده است. آنان نه تنها به وعدههایشان عمل نکردهاند بلکه وضعیت را پیچیدهتر ساخته و ناامیدی را بین مردم افزایش دادهاند که نمونه آن میشود از سقوط شهر کندز و شروع شدن موج مهاجرت دوباره مردم و فرار جوانان از وطن یاد کرد.»
محسنی علاوه میکند: «اشرفغنی در زمان کمپاینش وعده داده بود که من در افغانستان اتباع و ولایت درجهیک و درجهدو را نمیشناسم همه شهروندان درجهیک خواهند بود. داکتر عبدالله نیز وعده داده بود که میدان هوایی این ولایت را میسازد، امنیت راههای منتهی به بامیان را تامین میکند، از طرف دیگر هم عبدالله و هم اشرفغنی وعده داده بودند که معضله کوچی و دهنشین را حل میکنند، اما هیچ یکی از این وعدهها عملی نشده است.»
بهگفته محسنی «با سپری شدن یکسال از حکومت اشرفغنی و داکتر عبدالله تا هنوز هم بامیان ولایت درجهسه است و با شهروندان این ولایت برخورد تبعیضآمیز صورت میگیرد. ارگ خود به درجهبندی اتباع کشور پرداخته و اشرفغنی به کسانیکه از قوم و تبار خودش است بیشتر امتیاز قایل است.»
همچنین حلیمه رضایی یکی از زنان بامیان میگوید: «کاندیداتوران بعد از به قدرت رسیدن حتا پنج درصد وعدههایشان را هم عملی نکردهاند. آنان وعده داده بودند حضور زنان را در بدنه حکومت افزایش میدهند، زمینههای رشد اقتصادی زنان و خانوادهها را مهیا میسازند، اما نه تنها به این وعدههایشان عمل نکردند بلکه نتوانستند حتا به مشکلات ذاتالبینی خودشان فایق آیند.»
محیالدین فرهمند، یکی از فعالان مدنی بامیان میگوید: «وعدههایی را که هر دو نامزد ریاستجمهوری در زمنیه امنیت، زیربناها، توسعه اقتصادی و رشد حقوق شهروندی در زمان کمپاینشان برای مردم داده بودند لزوما باید پنجاه درصد آن بهسوی عملی شدن پیش میرفت، اما در حدود ده درصد هم نتوانستند وعدههایشان را عملی کنند.»
فرهمند علاوه میکند: «اشرفغنی و عبدالله هر دو نامزدان ریاستجمهوری در یک سال گذشته موفق به عملی کردن ده درصد وعدههایشان هم نشدهاند. وعدههایشان به چالش برخورده و چنانکه برنامه صلح حکومت وحدت ملی تقریبا با یک رویکرد دیگر وارد معامله شده و نتوانستند از طرف حکومت پاکستان و طرف مذاکرهکننده مخالفین مسلح پاسخ مثبت دریافت کنند. درآمد سرانه نسبت به سالهای قبل کاهش یافته و در قسمت برنامه زیربناهای اقتصادی تا هنوز حتا بحثهای لازم هم صورت نگرفته است.»
بهگفته فرهمند در بامیان مهمترین وعدهای که هر دو نامزد ریاستجمهوری داده بودند این بود که بامیان را به یک مرکز مهم اقتصادی تبدیل کنند که متاسفانه هیچ گامی در این راستا برداشته نشده و هیچ نشانهای از اینکه در جهت شکوفایی اقتصادی اقدام صورت گرفته باشد دیده نمیشود، با آنهم مردم بامیان امیدوار هستند که سران حکومت وحدت ملی وعدههایی را که برای آنان داده بودند عملی کنند و گامهای آغازین در این راستا برداشته شود.
اما شفق قومیاری یکی از استادان دانشگاه بامیان نسبت به عملی شدن وعدههای کاندیدان ریاستجمهوری دید متفاوتتری دارد. او میگوید: «وعدههایی را که اشرفغنی و داکتر عبدالله در زمان کمپاینشان داده بودند در همان زمان خود آنان هم میفهمیدند که بیشتر این وعدهها صرفا شعار است و زمنیه عملی شدن را ندارد، شعارهای فضای رقابتی محض بهخاطر جلب توجه مردم و گرفتن رای بوده است.»
آقای شفق علاوه میکند: «همین دو شعار تحول و تداوم، اصلاحات و همگرایی عنوانهای خیلی آرمانی بود تا عملی و در شرایط کنونی افغانستان امکان عملی شدن ندارد، نه آنطوری که در منشور تحول و تدام آمده بود عملی بود و نه در شرایط کنونی اصلاحات و بعد همگرایی زمینه عملی شدن را دارد، چون تا هنوز در افغانستان بحث ملت شدن زیر سوال است چه رسد به اینکه اصلاحات بهوجود آید و بعدا همگرایی صورت گیرد.»
این شهروند بامیانی به وعدههای کاندیداتوران خوشبینانه میگوید: «به آینده امیدوارم که سران حکومت بتوانند به وعدههایشان عمل کنند.» او علاوه میکند «دلیل عملی نشدن وعدههای کاندیداتوران برمیگردد به حکومت آقای کرزی و سیاستهای عوامفریبانه او که مشکلات زیادی را بهوجود آورد، اگر اشرفغنی و داکتر عبدالله ریختوپاشهای دوره کرزی را ترمیم کنند و حکومت را نظاممند بسازند یک بخشی از وعدههای دوران کمپاینشان عملی خواهد شد.»
بهگفته شفق، ایجاد سیستم معاشات، باز شدن دوسیه کابلبانک، امضا نمودن پیمان امنیتی با امریکا گرچه از نظر تبلیغاتی چشمگیر نیست ولی در راستای سیستمسازی، نظاممند شدن دولت و عملی شدن شعارهای دوران کمپاین سران حکومت موثر بوده است.
به باور بیشتر باشندگان بامیان، از همه وعدههایی که هر دو کاندیداتوران برای مردم بامیان داده بودند، تنها در یک بخش تازه گامهای آغازین برداشته شده است و آن سرکهای دوشی- بامیان، درهصوف- یکاولنک و پروژه دوم سرک گردن دیوار است که میتواند این ولایت را از زندان طبیعی نجات دهد.
اما وعده استخراج معدن حاجیگک نه تنها عملی نشد، بلکه شرکت هندی که برنده استخراج این معدن شناخته شده بود، از قرارداد کردن استخراج معدن حاجیگک منصرف شد. در بخشهای امنیت شاهراههای منتهی به بامیان قتل عام عساکر اربکی در جلریز که بیشتر آنان از بامیان بودند نمونه بارز از عملی نشدن وعدههای کاندیداتوران بوده است.
همچنان در سکتورهای صحت، معارف، مبارزه با فساد، جلوگیری از غصب ملکیتهای دولتی، زراعت و صنعت گردشگری کدام فعالیت محسوس دیده نمیشود.
هم اکنون در ولایت بامیان بیش از ۱۵۰ هزار نفر از بیکاری رنج میبرند، فساد در محاکم و سارنوالی این ولایت به اوج خود رسیده است، هر روز به تعداد مغارهنشینان افزوده میشود. بسیاری از ریاستها توسط سرپرست اداره میشود، ارزش محصولات زراعتی این ولایت پایین آمده است و ناامیدی به آینده سبب مهاجرت جوانان گردیده است.