تحت هیچ ابهامی قرار نداشته باشید: داعش به افغانستان رسیده است.

زمانی‌که کشور گریبانگیر مهاجرت اقتصادی مردم عام به هدف دریافت فرصت‌ها در جای دیگر شده است، داعش در مناطق فاقد قانومندی افغانستان ریشه می‌دواند و تلاش دارد تا نفوذش را در منطقه‌ای که برای ایجاد خلافت اسلامی حیاتی است، گسترش دهد.
اولین زمزمه‌های فعالیت داعش در افغانستان دقیقا یک سال قبل بلند شد. در ابتدا این زمزمه‌ها به‌جای درک حضور فزیکی آن، شایعات رسانه‌ای تلقی شد. داعش به‌طور واضح به‌عنوان یک سازمان «واقعی عملیاتی» رد شده است.
حتا تا پایان سه ماه اول ۲۰۱۵ هم حضور داعش به‌شکل «خواهد بود‌، نخواهد بود» مورد بحث بود و تحلیلگران این گروه را افراد سابق طالبان می‌خواندند که به‌شکل فرصت‌طلبانه و به امید دریافت حمایت از مرکز داعش در سوریه و عراق، تغییر چهره داده‌اند.

بلی، با گرم شدن هوا در ماه‌های تابستان، داعش حضور یافت. درگیری‌های خشونت‌بار با طالبان رخ داد و به پرسش‌هایی در مورد احتمال اتحاد این دو گروه پایان داد. تمرکز از هلمند مرکز عنعنوی شورشگری، به ولایت ننگرهار که مرز مشترک با پاکستان دارد انتقال کرد؛ جایی که کوه‌های بدنام و مغاره‌های توره بوره موقعیت دارد که اسامه بن‌لادن و دوستان القاعده‌اش نیرو‌های بین‌المللی را پیش از گذشتن از مرز و رفتن به پاکستان طفره رفتند.
این‌که حضور داعش توجه مفرط رسانه‌ای و یا تخریش اذهان عامه توسط نخبگان سیاسی افغان بود و یا این‌که این گروه تلاشش را برای به دست آوردن اهدافش در ننگرهار آغاز کرد، اما تهدید داعش از یک حالت در حال تولد به «حضور عملیاتی» مبدل شد. نیرو‌های امنیتی افغانستان با حمایت حملات هوایی امریکا توانستند چندین رهبر داعش را همراه با ده‌ها افراد‌شان از بین ببرند. استخبارات افغانستان استخدام افرادی را افزایش داد تا در والسوالی‌های پر‌خطر اعزام شده و با بزرگان قومی کار را آغاز کنند.
این استراتژی موثر بود. داعش در افغانستان سر زده شده بود. فعالیت داعش به حد اقل رسید، با وجودی که بخشی از این وضعیت می‌تواند به انحراف توجه به مشکلات داخلی طالبان که بعد از مرگ رهبر مرموز‌شان ملا عمر به‌وجود آمد، برگردد. خوشبینی‌ها هنوز زودهنگام بود. یکی از گرایشات مشترک داعش در افغانستان و «دولت اسلامی» در سوریه و عراق مشخص شد: حالت ارتجاعی.
در هفته‌های اخیر داعش در افغانستان دوباره انسجام یافته است، به‌شکل ویرانگرانه از ننگرهار انتقام می‌گیرد، بزرگان قومی را به‌شکل وحشیانه به قتل می‌رساند، با طالبان می‌جنگد، خانواده‌ها را زندانی کرده و قوانین سختگیرانه را بالای زنان وضع می‌کنند. نیرو‌های امنیتی افغان واکنش نشان می‌دهند اما به‌دلیل عملیات علیه حملات طالبان در دیگر مناطق کشور، به‌صورت درست رسیدگی کرده نمی‌توانند.
هنوز زود است تا مشخص کنیم که فعالیت‌های اخیر داعش حضور آنان را محک زده است. افغانستان یک حوزه طبیعی برای داعش نیست تا بتواند از این‌جا سربازگیری کند، به این معنا که این گروه بیشتر بالای افراد فراری گروه‌های شورشگر موجود اتکا خواهد کرد. این وضعیت به‌خاطری خطرناک است که این گروه برای طالبانی که از مشکلات داخلی‌شان و یا از خاموشی در مورد حضور‌شان در روند صلح ناراض‌اند و می‌خواهند جهاد پر سود را ادامه دهند، به یک وسیله مورد علاقه مبدل شده است.
در حال حاضر می‌توان نتیجه گرفت که داعش هنوز تهدید استراتژیک برای افغانستان نیست. این گروه اما به یک فکتور مغلق سیاسی مبدل شده است و پالیسی‌های دولت و دیگر گروه‌های شورشگر در رابطه به روند صلح را متاثر ساخته است. به همین دلیل با داعش باید در افغانستان مقابله شود.
و زودتر

به یک استراتژی فوری مبارزه با این گروه نیاز است تا از پرداخت قیمت غیر‌قابل جلوگیری در صورت رشد و انکشاف این گروه جلوگیری شود. ایجاد این استراتژی به فهم عمیق داینامیک این گروه نیاز دارد. با داعش نمی‌توان مبارزه موثر کرد مگر این‌که این گروه بهتر شناخته شود.
نیرو‌های امنیتی افغان و همکاران بین‌المللی‌شان باید مشخص سازند که آیا داعش به این باور است که جنگ آنان در منطقه افغانستان– پاکستان جنگ آخرالزمانی است. آیا ما می‌توانیم مطمین باشیم که این گروه منافع واقعی استراتژیک در افغانستان دارد و یا کاملا یک حضور مبتنی بر فرصت است؟
دولت افغانستان هم‌چنان باید راه‌هایی را به‌منظور تنزل داعش و پایگاه حمایوی آن دریابد، با توجه به این‌که این گروه بیشتر بر بنیاد هراس و پروپاگند رشد می‌کند تا این‌که بر فعالیت هماهنگ حضوری متکی باشد. هم‌چنان باید تلاش صورت گیرد تا منابع مالی آنان تعقیب شود، با توجه به این‌که شورشگری مدرن اکثرا از انحراف اهداف ایدیولوژیک به‌وجود می‌آید؛ آن‌ها سازمان‌هایی‌اند که برخی در آن حاضر‌اند به‌طور رایگان بجنگند.
از همه مهم‌تر این‌که ما باید بدانیم که مودل تحلیل‌هایی که در سوریه و عراق صورت گرفته است در افغانستان قابل تطبیق نیست. پاسخ‌های موثر به آگاهی از اهداف داعش و تقویت توانایی‌ها در متن افغانی نیاز دارد جایی که گروه‌های شورشگر توسط نارضایتی مردم از دولت بارور شده‌اند. تا زمانی‌که دولت گزینه بهتر برای مردم باشد حمایت از داعش (یا طالبان) در میزان کم باقی می‌ماند.
تا‌کنون بمباردمان هوایی و تلاش‌های نظامی علیه داعش در افغانستان تنها اقدامی بوده است که صورت گرفته است. استراتژی موثر ضد داعش استراتژی است که بالای حکومتداری خوب و ارایه خدمات در ولسوالی‌های پر‌خطر تمرکز کند. مردم باید بالای دولت‌شان اعتماد کنند.
ما داعش را در سوریه به قیمت فوق‌العاده بلند اشتباه گرفتیم. هنوز می‌توانیم در افغانستان درست عمل کنیم.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

کلیه حقوق متعلق است به رسانه افغانستان ما
دیزاین شده در سما