باراک اوباما؛ رییسجمهور امریکا در صحبتهای اخیرش از ادامه کمکهای ایالات متحده به افغانستان اطمینان داد. وی گفت که امریکا در کنار مردم افغانستان باقی خواهد ماند. چقدر میتوان به این وعدهها امیدوار بود؟ سوالی که جای تردید دارد. تداوم ناامنیها در افغانستان، صداقت و راستکاری امریکاییها را مورد تردید قرار داده و باور به وعدههایی را که اکثرشان تا حال تحقق نیافته، مشکل ساخته است. امریکاییها باید وعدههایشان را در عمل نشان بدهند نه در حرف.
نفوذ گروههای تروریستی از خاک پاکستان؛ متحد استراتژیک امریکا، یک معضل حل ناشده باقی مانده و تا حال هم هیچ گاهی پاکستان از طرف دولت امریکا مورد سوال و مواخذه قرار نگرفته است.
افغانستان میتوانست به ثبات برسد اگر امریکاییها واقعن این را میخواستند. استراتژی امریکاییها آن چیزی نیست که میگویند؛ بل روندی است که از آن حمایت میکنند. تظاهر به دوستی با مردم افغانستان و عملکرد متناقض واقعیتی است که ما با آن روبهرو هستیم. این سیاست تا چی زمانی ادامه پیدا میکند؟
در زمان امضای پیمان امنیتی با امریکاییها این خوشبینی در بین مردم بهوجود آمد که ثبات در این سرزمین بعد از دههها انتظار محقق میشود، اما روند اتفاقها بعد از امضای پیمان معکوس شد و اوضاع نه تنها بهتر نشد؛ بل این بحران ابعاد دیگری هم به خود گرفت. جنگ ابعاد گستردهتری به خود گرفت و اوضاع سیاسی- اقتصادی هم به گونهیی در وضع نامطلوب قرار دارد.
سوالی که امروز در ذهن مردم افغانستان نقش بسته، ماندن یا رفتن نیروهای امریکایی نیست؛ بل این است که این وضع تا چی زمانی دوام خواهد داشت؟ حضور نیروهای امریکایی در افغانستان بدون آنکه نتیجه مثبتی به خصوص از لحاظ امنیتی، اقتصادی و زیربنایی داشته باشد چی توجیهی دارد؟ حضور نیروهای امریکایی زمانی در افغانستان میتواند توجیه شود که بتوانند ثبات را در افغانستان تضمین کنند.
امریکاییها با وعده و شعارهای زیادی پا به افغانستان گذاشتند. این درست که آنها پولهای هنگفتی در افغانستان مصرف کردهاند، اما سود آن برای مردم افغانستان چی بوده است؟ چه آنکه خیلی از این کمکها در همسویی با نیروهایی مصرف شده که مردم افغانستان از آن بیبهرهاند. آیا امریکاییها ندانسته این کار را انجام دادهاند و یا با سیاست و پالیسی خاصی این کار انجام شده است؟ آیا میتوان باور کرد که پاکستانیها بدون همراهی و حمایت امریکاییها از گروههای تروریستی حمایت و پشتیبانی میکنند؟ آیا پاکستانیها از یک چنین توانایی برخوردار هستند که در تقابل با سیاستهای امریکا در منطقه قرار گیرند؟
نقش پاکستان در وقایع و رویدادهای امروز افغانستان بیش از هر زمان دیگری پررنگتر شده است. تا جایی که عملن به دولت افغانستان خط و نشان میکشد و در موقعیتی قرار میدهد که ناچار به همراهی آنها در سیاستهای منطقهییاش شود.
در افغانستان امروزه همه توان و نیروی دولتی در تقابل با گروههای تروریستی به مصرف میرسد و روند بازسازی موفق نبوده است. چرا بعد از امضای پیمان امنیتی با امریکا، روند درگیریها و ناامنیها نه تنها کم نشده؛ بل افزایش هم یافته است؟
شاید زمان آن فرا رسیده که دولت افغانستان در پیمان امنیتی که با امریکاییها امضا کرده بازنگری کند. اگر قرار نیست اوضاع بهتر شود پس پیمانی هم نباید بین دو دولت وجود داشته باشد. یا شاید هم امضای این پیمان تنها برای مشروعیت بخشیدن به حضور نیروهای امریکایی بوده و هدف آن چیزی نیست که برای مردم افغانستان وعده داده شده؛ در حالی که تعهد امریکاییها در مقابل دولت و مردم افغانستان برای برقراری صلح و ثبات هنوز عملی نشده است.
از سویی، میراث جنگ سرد برای مردم افغانستان هنوز هم دردسرآفرین است. اینکه افغانستان همواره باید تهدیدی برای دولتهای آسیای میانه باشد که همپیمانان روسیه هستند، سیاستی است که دیگران ممکن است آن را دنبال کنند وگرنه یک افغانستان آرام و باثبات نمیتواند خطری برای روسها باشد.
اگرچه جنگ سرد سالهاست که تمام شده، اما پس لرزه آن باقی است و افغانستان هنوز هم در شرایط جنگ سرد بین دو قدرت شرق و غرب قرار دارد. با قدرت گرفتن دوباره روسها، امریکاییها میخواهند از افغانستان به عنوان کشور حایلی استفاده کنند که همان نقش سالهای قبل را برای جلوگیری از نفوذ به سمت آبهای گرم جنوب داشته باشند. شاید امریکاییها هنوز هم به این تصور هستند که روسها دلبستگی به بسط امپراطوریشان به سوی جنوب دارند. در ظاهر اگرچه کشورهای جداشده از شوروی مستقل هستند، اما درواقع هنوز هم زیر سیطره روسها قرار دارند و جزیی از حوزه امنیتی آنها به شمار میرود؛ رویدادهای اکرایین این مساله را به خوبی نشان داد که هنوز هم به نفوذ امریکاییها در این کشورها حساس هستند و منفعل نخواهند بود.
برای گذر از این بحران باید فصل جدیدی در مناسبات افغانستان و امریکا آغاز شود. برای رفتارهای متقابل دولتهای امریکا و افغانستان، باید تعریفی حقوقی جدید ارایه شود. اینکه امریکا از دولت افغانستان چی میخواهد و دولت امریکا در مقابل برای دولت افغانستان چی میدهد روشن شود. ادامه این روند به هیچ وجه به نفع مردم و منافع ملی افغانستان نیست. این روند دامنه بحران را افزایش میدهد. نگرانیهای مردم افغانستان باید از سوی دولتمردان امریکا درک شود و در رفتار دولت امریکا در مقابل مردم افغانستان باید تغییرهای اساسی اعمال شود. چه آنکه اگر پای روسها دوباره به افغانستان باز شود، این بار با همراهی مردم افغانستان و به ضرر امریکاییها خواهد بود. هشداری که باید سیاستمداران امریکایی آن را جدی بگیرند.
برای اینکه امریکاییها چی طرح و برنامهیی دارند باز هم باید صبر کرد و دید که چگونه میخواهند به وعدههای جدیدی که دادهاند عمل کنند؟ اگرچه باراک اوباما وعده داده که در کنار مردم افغانستان باقی خواهد ماند، اما باید منتظر بود و دید که دولت امریکا در این گفته خود صادق است یا خیر؟