نبی و دوستان در این محل به بزرگان محلی ولایت جاغوری تسلیم داده شدند
صبح روز شنبه به دیدار گروگانهای که بعد از ۹ ماه، از چنگ مرگ رها شده بودند، به میدان ارغندی در ورودی شهر کابل رفتیم..
نبی، محمد رضا و پیر مرد دیگر که به تازگی از بند رها شدهاند به کابل رسیدهاند. به سوی منطقهای در حومهای غربی شهر کابل حرکت میکنیم.
در خودرو با نبی رضایی، جوان ۲۵ ساله که ۹ ماه اسیر بود، همراه بودم، او نا گفتههای زیادی را برایم تعریف کرد. از کابوس وحشتناک مرگ که تا هنوز از مقابل چشمانش دور نمیشود.
او گفت به مرگ راضی شده بودم . زیر ظلم و شکنجهای که بودیم، هم خودم و هم دوستانم که اینجا حاضرند، به مرگ خود راضی بودیم. حتی افرادی را که پیش ما حلال میشد، می گفتیم خدایا راحت شد، خوش به حالش.
عملیات نظامی آزاد سازی
در طول۹ ماه دولت بارها از راه اندازی عملیات نظامی و صرف هزینه سنگین مالی برای آزاد سازی گروگانها سخن گفت. یکی از دلایل اصلی طولانی شدن ماجرای گروگانگیری به گفته مقامات دولتی جابهجا شدن مکرر گروگانها و جدا سازی آنها در گروه های کوچک بود. اما روایت سه گروگان تناقض زیادی با بیانیههای دولت دارد.
نبی به خوبی عملیات روزهای آغازین حادثه را بیاد دارد. او میگوید:"یک روز ه طیارهها(هلیکوپترها) آمدند. ما در اسطبل بودیم و صدای بالگردها را که بالای سر ما پرواز میکردند میشنیدیم. در مدت ۹ ماه فقط یکبار طیارههای دولت آمدند."
گروگانها در آستانه ورود به کابل
گروگانگیران چه کسی بودند؟
نبی و دوستانش فقط زمانی که کدام یک از همبندانش را سر میبریدند، چهره گروگان گیران را میدیدند. او میگوید در این مدت تمام وقت چشمان شان بسته بود اما به خوبی صدای گروگان گیران را میشنیدند.
او میگوید گروگانگیران در میان خود به زبان ازبکی، ولی با گروگانها با زبان فارسی حرف میزدند. شمار این جنگجویان به صدها تن میرسید و همراه خانوادههای شان بودند. نبی مدعی است که مخارج آنها هم از عراق میآمد.
او می گوید که گروگانها در ولسوالی خاک افغان ولایت زابل نگهداری میشدند.
هدف و انگیزه گروگانگیران
گروگانگیران هدف و انگیزه خود را از این گروگانگیری شان را با گروگانها به صورت روشن مطرح کردهاند. نبی میگوید دو روز بعد از اینکه گروگان گرفته شدند. حوالی نیمههای شب گروگانگیران آنها را از خواب بیدار کردند. بعد از نوشتن مشخصات، محل تولد و مذهب و قومیت شان به آنها گفتند که ما داعش هستیم. هدف ما تبادله شما با اسرای ازبک در بند دولت است.
نبی میگوید که گروگان گیران به منظور تحت فشار قرار دادن دولت در سه نوبت از آنها فیلم گرفتند.
او گفت:"یکبار بار اول ما را ثبت نام کردند. بار دیگر زمانی که یکی از گروگانها را سر بریدند. چند روز پیش از ماه رمضان بود. بعد ده روز مانده به عید قربان سر یکی از بچهها را در پیش چشم دیگران بریدند و فیلم گرفتند."
او میگوید که ۱۵روز بعد از سر بریدن بازهم یک گروه بزرگتر از ازبکها آمدند، ما را ردیف کردند و واسکتهای انفجاری را پیش ما گذاشتند و فیلم برداری کردند.
نبی بعد از نه ماه با استقبال گرم دوستان و خانوادهاش روبرو می شود
محمدرضا یکی دیگر از گروگانها میگوید که افراد داعش به ما گفت که اگر یک گلوله از سوی طالبان برای آزادی آنها شلیک شود، مینها را منفجر میکنند
جابهجایی گروگانها
نبی میگوید همراه با گروهاش فقط چهار بار از نقطهای به نقطهای دیگر منتقل شدهاند. به گفته او:"در چند ماه اول ماه ما در سه اسطبل جا به جا شدیم. بار چهارم، آخرین جای که منتقل شدیم کاملا داخل قریه بود. چهار طرف ما خانه بود."
بر خلاف اظهارات مقام های محلی که جنگجویان گروگان ها را در داخل کانالهای آب و در جاهای دور افتاده نگهدار میکردند، نبی میگوید دور از مناطق مسکونی نبوده و صدای اذان، زن و بچه و اهالی محل را به خوبی میشنیدند.
چگونگی گزینش ۱۹ گروگان برای رهایی
روایت نبی از چگونگی گزینش ۱۹ نفری که ماه ثور(اردیبهشت) رها شدند، بسیار تلخ بودهاست.
او میگوید:" سه یا چهار روز پیش از آنکه آزاد شوند بزرگان داعش آمده و یکی یکی ما را از اسطبل بیرون کردند. بعد به اطاق خود بردند. به ما میگفتند که بر ما واجب شده تا پنج نفر شما را سر ببریم."
به گفته نبی گروگانگیران در بدل آزادی آنها صد تا پنجاه هزار دلار میخواستند و یا اینکه آشنایی در دولت داشته باشند.
او میگوید عدهای را برای آزادی بیرون بردند و به افراد باقی مانده گفتند در صورتی که از جانب دولت فریبی در کار نباشد، بقیه هم آزاد میشوند.
شماری از خانواده قربانیان برای چندین ماه خیمه تحصن بر پا کردند
نبی میگوید:" همان شب عدهای از این بچهها دوباره برگشتند."
این روایت نبی به معنی این است که قرار بوده تعداد بیشتر و یا همه آزاد شوند. بعدا جریان تبادله اسرا آنطوری که قرار بوده صورت نگرفتهاست. آنوقت اعلام شد که دولت در بدل رهایی گروگانها شماری از جنگجویان ازبک را به همراه خانوادههای شان از بند رها کردهاست.
نبی و همسفرانش چگونه رها شدند؟
رهایی نبی و هفت گروگان دیگر، یک روز بعد از پخش خبر سر بریده شدن هفت نفر ، شامل دو زن و یک دختر ۹ ساله صورت گرفت. دولت و طالبان هر دو ادعای آزادی گروگانها را کردند.
نبی روایت دیگری از آزادی خود دارد و از درگیری سخن میگوید که سه روز بین جنگجویان داعش و طالبان در منطقه که او اسیر بود، جریان داشته است.
برای دیدن نبی به ورودی شهر کابل رفته بودم
به گفته نبی جنگجویان سعی میکنند که گروگانها را نیز با خود ببرند. آنان موفق به بردن گروگانها نمیشوند:"کلید قفل زنجیرها را پیش ما انداختند و خود شان نیامدند تا پای ما را باز کنند. به ما گفتند که پاهایتان را باز کنید و کلید و قفل ها را در جیب تان بگذارید. ما را بیرون کردند و یکی به زبان دری هشدار داد که اقدام به فرار نکنیم، کشته میشویم."
به گفته او خانهای که نبی و دوستانش در آنجا نگهداری میشدند، بدست طالبان میافتد."حوالی نیمه روز بود که افراد بیشتری وارد خانه شدند و به زبان پشتو صدا کردند که بلند شوید! چشمان تان را باز کنید! ما را بیرون کشیدند. حدود صد قدم راه رفته بودیم. دو زن هم همراه ما بود. آنجا بازهم به زبان پشتو به ما گفت که انشاء الله آزاد میشوید."
نبی میگوید که طالبان به آنها گفتند که که داعش شکست خورده است. بعضی شان کشته شده و بعضی دیگر با زن و بچههای شان اسیر شدهاند.
نبی در آغوش مادرش
نبی از استقبال گرم طالبان سخن میگوید:"در قریهای ما را آوردند و آنجا طالبان از ما استقبال گرم کردند. مهمان نوازی نمودند. طالبان با دستههای بزرگ به استقبال ما میآمدند. چهار صد الی پنج صد نفر بودند. آزادی ما را تبریک میگفتند. فرمانده شان محمد یاسین نام داشت."
او درباره هفت گروگانی که به صورت بیرحمانه سر بریده شده بودند، میگوید:" آنها در روزهای اول اسارت سه شبانه روز با ما نگهداری می شدند. جدا از هم بودیم اما صدای ناله و فریاد شان را در هنگام شکنجه میشنیدیم. میآمدند برای لت و کوب شان. وقت صدای نالهای شان میآمد حساب میکردیم که چه تعداد مرد و چه تعداد زن هستند."
سربریدن این هفت نفر باعث اعتراض گسترده در افغانستان شد