امرالله صالح رییس پیشین امنیت ملی افغانستان طی یک یادداشت در صفحه فیسبوکش به رفتارهای نادرست آدم های مهم در افغانستان پرداخته است. امرالله صالح می گوید: آدمهای مهم دانش خاص و تخصصی ندارند. بیشتر آنها معلومات عمومی دارند که بسیار وسیع ولی کم عمق است.
به گزارش سایت افغانستان ما ، امرالله صالح در این یادداشت به بیست رفتار نادرست اشاره کرده است که در ادامه می خوانید:
اول) اکثر آدمهای مهم مردم را غیر مهم میدانند و گوش دادن به حرفهای آنها را غیر مهم و غیر ضروری میدانند.
دوم) آدمهای مهم خودشان را در لایههای ابهام میپیچانند و پنهان میکنند. آنها از شفافیت ترس دارند و بخاطر اینکه نا شفاف باشند فضای ترس ایجاد مینمایند.
سوم) آنچه زندگی را شیرین میسازد کارهای ساده و کوچک انسانی است. آدمهای مهم در غرب کارهای کوچک شخصی خود را خودشان انجام میدهند. اینجا یا این کارها را برای آدمهای مهم دیگران انجام میدهند و یا اگر خودشان هم انجام دهند آنرا مخفی انجام میدهند چون فکر میکنند که انجام کارهای کوچک به وقارشان آسیب میرساند.
چهارم) در سالهای اخیر تعداد موترهای تعقیبی، درازای قافله و کاروان، تعداد حاضرباش و محافظ محک اهمیت و مهم بودن آدمهای مهم شده است. این درحالیست که در بسیار از موارد حداقل این آدمها برای سفر از یک خیابان تا خیابان دیگر به این همه دبدبه نیاز ندارند و کدام تهدید نیز متوجه آنها نیست. این رفتار آدمهای مهم بیشتر مشابه به بدماشهای فلمهای استوار بر تخیل بالیوود است. بیکاری و فقر استخدام جوانان تنومند برای محافظت را ارزان ساخته است.
پنجم) آدمهای مهم به روح شهدای کشور همیشه در سخنرانیها خویش دعا میفرستند؛ در حالیکه از دید و وادید با خانواده شهدا و بازماندگان شهدا ابا میورزند؛ در حالیکه دیدار با خانواده شهدا ممکن دعای ما را به درگاه ایزد یکتا یقینی و سریع سازد.
ششم ) شمار زیاد آدمهای مهم میپندارند که مکاتبه و پاسخ دهی در دنیای مجازی و یا واقعی با مردم از وقار آنها میکاهد.
هفتم) در مجالس و گردهماییها آدمهای مهم افغانستان به جای فکر کردن راجع به محتوای سخنرانی خویش بیشتر به جای و کرسی خویش در صف اول میاندیشند. به همین خاطر است که بیشتر آدمهای مهم بی محتوا و میانتهی حرف میزنند. وقتی آنها داخل مجالس میشوند تلاش مینمایند ابهت خود را در تعداد همراهان خویش به نمایش بگذارند نه در جذابیت و محتوای سخنرانی خویش.
هشتم) افغانستان صدها هزار مولوی وملا دارد. کشور ما از کسر اهل دین در رنج نیست. آدمهای مهم با خوانش یک یا دوتا آیه قران تلاش میکنند خودشان را عالم دین نشان دهند. در بسیاری موارد آیه شریف را که تلاوت میکنند ربطی به سوژۀ مجلس ندارد.
نهم) آدمهای مهم افغانستان تلاش مینمایند خودشان را جامع الکمالات نشان دهند و در صحبتهای خود کمتر از کتاب، رساله، توصیه دوستان و یا حواریون خویش یاد میکنند. این فرهنگ در غرب کاملاً برخلاف اینجاست. آنجا به دانش دیگران حرمت علنی قایل اند.
دهم) آدمهای مهم وقتی دیگر مهم نیستند تلاش میکنند مهم بودن خود را تحمیل کنند . آنها از دید زمانی و فکری در همان مقطع از زندهگی خود زندانیاند وقتی که مهم بودهاند. تلاش برای تازهسازی ذهن خود نمیکنند. قضاوت شان بر اوضاع از جایگاه قبلی شان است.
یازدهم) بیشتر آدمهای مهم میگویند که من فکر میکنم، به نظر من و به باور من. استفاده ازین اصطلاحات معنیاش این است که تمام قضاوت آنها در محور، نظر و باور خودشان است نه به حقایق و معلوماتی که بدست میآورند. وقتی منشا و ماخذ تمام باورهای ما فکر خود ما باشد، فاجعه است.
دوازدهم) آدمهای مهم پیادهگردی ، بایسکلسواری، ورزش آزاد در ملأ عام، لباس غیر تجملی پوشیدن، آستین برزدن، مصروفشدن در کرد کچالو و بادنجان را حتی بصورت نمایشی عار میدانند. در حالیکه خستهکن ترین و ملالآورترین نوع زندهگی همان است که از واقعیت تر و خشک دور باشی.
سیزدهم) آدمهای مهم بخاطری مهماند که مردم آنها را مهم میدانند. بسیاری از مهمهای امروزی هیچ کار مهمی در زندهگی خویش نکردهاند. آنها هنر مهم جلوه دادن خویشتن را بلداند.
چهاردهم) آدمهای مهم دانش خاص و تخصصی ندارند. بیشتر آنها معلومات عمومی دارند که بسیار وسیع ولی کم عمق است.
پانزدهم) آدمهای مهم تظاهر به کتابخوانی میکنند ولی کمتر کتاب میخوانند.
شانزدهم) آدمهای مهم این کشور به جای اینکه بنویسند به نوشتههای دیگران ایراد میگیرند.
هفدهم) بیشترین مواردی را که باید از راه قانون و دستگاه عدلی حل نمود آدمهای مهم این کشور از راه سیاسی حل مینمایند. این رفتار و عادت آنها قانون و دستگاه عدلی را به حاشیه زندهگی در کشور ما به تجرید برده است. در حالیکه در کشورهای غربی قانون نه در حاشیه زندهگی بلکه در متن آن قرار دارد.
هژدهم) آدمهای مهم افغانستان وقتی به خارج از کشور سفر مینمایند به یک بارهگی چنان غیر مهم میشوند که با هر کس و ناکس صحبت میکنند، صبحانهایشان را خودشان میسازند، از سرویس و مترو استفاده میکنند، نظافت و قانون را مراعات میکنند و هیچ کس را آدم درجه دو نمیشمارند و با همه برخورد نرم و محتاطانه میکنند.
نوزدهم) آدمهای مهم حاضرباشها و محافظین خویش را در کانتینرها جابجا میکنند و از آنها توقع دارند که نسبت به خودشان هوشیارتر، با نیروتر، با انگیزه تر و هوشمندتر باشند. اگر خودشان یک روز درین کانتینرها زندهگی کنند و خودشان را از درون کانتینر به قضاوت بگیرند دنیا طور دیگر معلوم خواهد شد.
بیستم) آدمهای مهم وقتی مهانی درست میکنند صرفا به مهمانهای مهم نان مناسب میدهند. رفتار شان با بقیه و بخصوص با محافظین رفتار آدم غیر کامل و غیر ضروری را دارند. غذای آدمهای غیر مهم که در مهمانیهای مهم میروند متفاوت از مهمهاست. این درحالیست که همین مهمها همیشه از کرامت انسانی حرف زدهاند نه از کرامت رتبه و جایگاه.