369

آمار معلولان و مجروحان باقی مانده از جنگ 4 دهه اخیر در افغانستان بی‌شمار هستند، اما برخی افراد معلولِ نیز هستند که از زمان تولد با مشکلات نابینایی، ناشنوایی و یا مشکل دیگر دست‌وپنجه نرم می‌کنند.با توجه به عدم اقدامات دولت افغانستان جهت تأسیس مرکز درمان چنین افراد معلول، آنها اکنون معتقدند که راه درمان آنها وجود ندارد و باید تا آخر زندگی نابینا و یا ناشنوا زنده بمانند. در این بین برخی نابینایان و ناشنوایانِی هستند که از زحمتکش‌تر از انسان‌های سالم دور و بر خود بوده و زندگی توام با موفقیت دارند که خود بیانگر عدم ناامید شدن آنها از زندگی با معلولیت است.

سایت افغانستان خبرگزاری فارس تلاش دارد تا با افراد معلول و معیوب که در زندگی شخصی و اجتماعی خود موفق بوده‌ درخشیده‌اند، سلسله گزارش‌ها و مصاحبه‌های داشته باشد.

به دنبال بررسی این افراد چندی پیش با «مصطفی مشفق کاظمی» جوان که در کلاس دهم نابینا شده بود، برخورد و با بررسی زندگی شخصی و آموزشی وی دریافت که این جوان افغانستان قادر به پیشرفت‌های شگفت‌انگیزی در زندگی خود شده است. «بیشتر بخوانید»

پس از آن با «ربابه محمدی» دختر نوجوان افغانستانی که دستان و پاهایش فلج است، اما با دهان نقاشی‌های بی‌نظیری می‌کشد، گفت‌وگویی داشتیم. «بیشتر بخوانید»

در همین راستا خبرنگار ما با «سونیتا هاشمی» دختر نوجوان و موفق دیگری که نابینا به دنیا آمده به گفت‌وگو نشسته است.

هاشمی متولد کابل است و در مدرسه «بی بی خدیجه کبرا» آموزش دیده و از دانشکده «آموزش‌های اختصاصی» دانشگاه کابل نیز فارغ‌التحصیل شده است.

وی با زبان «اشاره» آشنایی کامل دارد و در مدرسه و دانشگاه نمرات عالی دارد، اما تاکنون نتوانسته به آرزو و خواسته معقول خود دست یابد.

این دختر جوان افغانستانی آرزو دارد که روزی استاد دانشگاه شود و با وجودی که تا چندی پیش تمام شرایط استاد شدن را داشت، اما به دلیل نابینایی‌اش از این کار بازمانده است.

وی دوست دارد در مقطع کارشناسی ارشد تحصیل کرده و مدرک آنرا دریافت کند در حالی که استادان دانشگاه کابل با آن مخالفت کرده و تنهاترین مشکلش «نابینایی» را بهانه آورده‌اند.

وی از درد و رنج‌های متحمل در زندگی خود گفت و از روزهایی که از سوی استادان کلاس 11 خود تحت فشار قرار گرفت یاد کرد و در این خصوص تصریح کرد: با وجودی‌که استادان با سخنان ناامید کننده‌‌شان مرا مورد تاخت و تاز قرار می‌دادند، اما هیچگاه به تلاش‌هایم پایان ندادم تا اینکه با نمرات عالی از همان مدرسه فارغ‌التحصیل شدم.

***مشروج این گفت‌وگو به شرح ذیل است***

فارس: در مورد زندگی شخصی خود بفرمائید، در کجا متولد شده‌اید؟ و در کدام مدرسه آموزش دیدید؟

هاشمی: ساکن اصلی ولایت «غزنی» هستیم، اما من در کابل به دنیا آمدم و از مدرسه «بی بی خدیجه کبرا» فارغ‌التحصیل شده‌ام.

درس‌هایم در مدرسه خیلی خوب بود و همانند افراد عادی مشغول فراگیری آموزش بودم تا اینکه در آزمون کنکور شرکت و پس از آن وارد دانشگاه شدم.

فارس: از چه زمانی نابینا شدید؟

هاشمی: من از زمان کودکی نابینا بودم، یعنی نابینا به دنیا آمده‌ام.

فارس: کنکور را چگونه سپری کردید؟ در کدام دانشکده آموزش دیدید؟

هاشمی: آزمون کنکور ما طوری بود که 3 داوطلب دیگر کنکور از من امتحان گرفتند، پس از سپری کردن موفقیت آمیز کنکور به من اعلام شد که در هر دانشکده‌ای که می‌خواهی تحصیل کن.

با توجه به علاقه‌ای که داشتم وارد دانشکده «آموزش‌های اختصاصی» شدم و اکنون با نمرات عالی از این دانشکده نیز فارغ‌التحصیل شده‌ام.

بزرگترین آرزویم استادی در دانشگاه بود، به همین دلیل تلاش زیادی برای دستیابی به این آرزویم کردم تا نمرات خوب داشته باشم، اما اکنون با توجه به قوانین جدید نمی‌توانم استاد دانشگاه شوم.

فارس: آیا برای کارشناسی ارشد نیز اقدامی کردید؟

هاشمی: پس از گذراندن موفق دوره کارشناسی، به دانشگاه تحصیلات تکمیلی جهت عضویت در مقطع کارشناسی ارشد پیشنهاد دادم، با وجودیکه در گام نخست پیشنهادم پذیرفته و نامم را بین افراد حاضر درج کرده بودند، اما استادان از من امتحان نگرفته و گفتند که دلیل این کار نابینایی توست.

استادان دانشگاه در آن زمان به من اعلام کردند که مسئله حضورم در کلاس‌های کارشناسی ارشد را بررسی کرده و دوباره از من خواهند خواست تا در کلاس‌های کارشناسی ارشد شرکت کنم، اما اکنون که 3 سال از آن روز می‌گذرد، هیچ خبری از تصمیم‌ جدید استادان دانشگاه در مورد من نیست.

فارس: در زمان مدرسه و دانشگاه سایر همکلاسی‌های شما معلول نبودند، شما در بین آنها احساس عجز و ناامیدی نمی‌کردید؟

هاشمی: خیر. من هیچ‌گاه احساس ناامیدی و یا عجز نمی‌کردم. تنها روزهایی که استادان مدرسه مرا با حرف‌ها و توصیه‌های ناامیدکننده خود می‌زدند، خیلی برایم سخت می‌گذشت.

فارس: برای استخدام اقدامی کرده‌اید؟

هاشمی: در دانشکده‌ای که آموزش دیدم به ما وعده داده بودند که در صورت داشتن نمرات عالی ما را به عنوان استاد استخدام خواهند کرد، اما اکنون که از آن دانشکده با نمرات عالی فارغ‌التحصیل شده‌ام مرا به عنوان استاد نپذیرفتند.

مسئولان دانشکده ما اکنون تأکید دارند که استاد باید سلامت کامل داشته باشد لذا بر اساس این توجیه، از استاد دانشگاه شدنم جلوگیری کردند.

معلولان اکنون در مدارس در حال تدریس هستند، در حالیکه تدریس در دانشگاه آسان‌تر از مدارس است.

فارس: آیا دولت از شما حمایتی کرده است؟

هاشمی: معلولان زیادی در افغانستان برای خوکفایی خود درس می‌خوانند، اما دولت به آنها توجهی ندارد که نمونه آن خودم هستم.

مدت 3 سال است که از دانشگاه فارغ‌التحصیل شده‌ام، اما هیچ توجهی در قبال پیش‌بُرد تحصیل و یا زمینه کاری از سوی دولت برایم فراهم نشده است.

من از دولت می‌خواهم تا به معلولان توجه جدی کرده و اقدام به زمینه‌سازی فرصت‌های شغلی و تحصیلی کند تا از این طریق آنها قادر به خدمت به کشور شوند.

فارس: برای پیشبرد تحصیل به «وزارت آموزش‌های عالی» مراجعه کرده‌اید؟

هاشمی: به وزارت آموزش‌های عالی مراجعه نکرده‌ام چرا که هیچ امیدی برای توجه به خودم ندارم، زیرا من پارتی خاصی ندارم، اما این وزارت واسطه می‌خواهد و بدون واسطه حرفم به گوش کسی نخواهد رسید.

با توجه به اینکه معلولم، مسئولان دانشگاه خواسته‌های معقولم را نپذیرفتند که این امر خود سبب ناامیدی از وزارت آموزش‌های عالی نیز شده است.

فارس: از سایر هنر‌های که شما تبحر به انجام آنرا دارید برایمان بگویید.

هاشمی: در زمان تحصیل دانشگاه، در دانشکده ما یک بخش تحت نام «اشاره» برای ناشنوایان بود.

من حیران بودم که زبان اشاره را چگونه یاد بگیرم، زیرا زبان اشاره با استفاده از حس بینایی آموخته می‌شود، اما با تلاش‌های که انجام دادم، با استفاده از حس لمسی و شنوایی خود توانستم زبان اشاره‌ای را بیاموزم.

فارس: ازدواج کرده‌اید؟

هاشمی: در همین اواخر نامزد کرده و از زندگی خود راضی هستم. نامزدم در یکی از مدارس کابل استاد است.

فارس: آیا در فعالیت‌های روزانه دچار مشکل نمی‌شوید؟

هاشمی: در فعالیت‌های روزانه دچار مشکلی نمی‌شوم و به کار‌های خانه مانند جاروکردن، ظرفشویی، آب دادن به گل‌ها و سایر مواردی که روزانه باید انجام دهم، خیلی راحت هستم.

فارس: از زندگی خود راضی هستید؟ نان‌آور خانواده شما کیست؟

هاشمی: از زندگی که دارم کاملاً راضی و خرسندم و از پدر و مادرم تشکر ویژه‌ دارم که در تمام عرصه‌های زندگی با من همکاری داشته و تشویقم کرده‌اند و هیچگاهی دست حمایت خود را از سرم بر نداشته‌اند.

خانواده ما 9 نفری است و تمام مخارج ما را پدرمان تأمین می‌کند.

فارس: بزرگترین آرزو و هدف شما چیست؟

هاشمی: بزرگترین آرزو و هدفم استاد شدن در دانشگاه و ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد است و فکر می‌کنم از این راه می‌توانم به خود، خانواده و کشورم خدمت کنم.

فارس: تلخ‌ترین خاطره شما چیست؟

هاشمی: زمانیکه هنوز دانش‌آموز کلاس 11 بودم، استادانم همواره می‌گفتند که به دلیل نابینایی از مدرسه فارغ‌التحصیل شده نمی‌توانم، این اظهارات استادان مرا به سمت ناامیدی می‌برد.

اما با آنهم، من به تلاش‌های خود ادامه دادم تا اینکه از همان مدرسه با نمرات عالی فارغ‌التحصیل شده و در آزمون کنکور نیز در دانشکده مورد علاقه‌ام راه یافتم.

فارس: شیرین‌ترین خاطره شما چیست؟

هاشمی: بهترین و شیرین‌ترین خاطره‌ام راهیابی به دانشگاه بود، زیرا پس از آن، روزهای خوب، شاد و موفقیت‌آمیزی با همکلاسی‌ها و استادانم داشتم.

برخورد استادان و همکلاسی‌هایم در دانشگاه با من خیلی خوب بود و این رفتار خوب سبب ایجاد روحیه‌ به من جهت تلاش در راستای آموزش بهتر شد. در نتیجه این تشویق‌ها توانستم به عنوان دومین دانشجوی برتر از دانشگاه فارغ‌التحصیل شوم.

فارس: سخن خاصی دارید؟

هاشمی: از تمام معلولان و معیوبان افغانستان می‌خواهم تا با شناسایی توانایی‌های درونی خود در برابر مشکلات زانو خم نکرده و برای رسیدن به آرزوهای خود تلاش کنند، زیرا خواستن توانستن است و جوینده یابنده است.

همچنین از دولت و تاجران مردم‌ دوست می‌خواهم تا با فراهم‌آوری وسائل مورد نیاز معلولان، فرصت‌های شغلی و آموزشی برای آنها فراهم کنند.

منبع:خبرگزاری فارس

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

کلیه حقوق متعلق است به رسانه افغانستان ما
دیزاین شده در سما