جشنوارة ادبی نوروز اولین برنامه وسیع ادبی شورای فرهنگی افغانستانیهای مقیم ایران بود. با توجه به فعالیتهای گستردة اهل قلم مهاجر در ایران در این سه دهه و به میدان آمدن نسلهای پیاپی از شاعران و نویسندگان مهاجر، به نظر میرسید که برگزاری برنامه های ادبی برای پوشش دادن این فعالیتها، ضرورت دارد. متأسفانه در این چند دهه برنامه های ادبی مهاجران افغانستان غالباً به جلسه های هفتگی نقد و بررسی شعر و داستان و مختصر فعالیتهای مطبوعاتی منحصر شده و موقعیتهای وسیعتری برای ارائة این آثار به جامعة مهاجر وجود نداشته است. بسیاری از شاعران و نویسندگان مهاجر، فقط در برنامههای ادبی کشور میزبان مجال درخشیدن داشتهاند و جامعة مهاجر از این برنامه ها بیبهره یا کم بهره بوده است.
این خالیگاه در مشهد بیشتر احساس میشد. مشهد یکی از کانونهای حضور مهاجران افغانستان است و محافل شعر و داستان نویسی در این شهر همواره برقرار و زاینده بوده است. ولی قریب به دو دهه است که این شهر مهاجرپذیر، حتی یک همایش وسیع از شاعران مهاجر سراسر ایران به خود ندیده است. علت این قضیه هم پراکندگی نیروهای ادبی و کمبود امکانات بوده است.
خوشبختانه با تشکیل شورای فرهنگی افغانستانیهای مقیم ایران و نیز تشکیل واحد هنر و ادبیات در این شورا، زمینة عملی برگزاری جشنوارهای وسیع در میان مهاجران افغانستان فراهم شد و «جشنوارة ادبی نوروز» حاصل این وضعیت است.
فراخوان و داوری آثار
این جشنواره به صورت رقابتی برگزار شد و دایرة شرکت کنندگان آن هم در میان همه افغانستانیهای مقیم ایران از شهرهای مختلف بود. با توجه به این که افغانستانیهای مقیم ایران، دو مسئلة مهم داشته اند، یکی مهاجرت و غربت و یکی ارتباط نیکو با جامعة میزبان ایرانی، به نظر رسید که موضوعات این جشنواره میتواند «مهاجرت» و «فرهنگ مشترک» باشد. قالب آثار هم «شعر» و «داستان کوتاه» در نظر گرفته شد.
در بهمن ماه 3931 فراخوان جشنواره از طریق رسانه های مجازی در اختیار شاعران و نویسندگان مهاجر قرار گرفت، ضمن این که با پیامک و تلفن هم اطلاع رسانی شد.
در طول مدتی که برای ارسال آثار تعیین شده بود، قریب به 50 شاعر و 25 داستاننویس از سراسر ایران در آن شرکت کردند و در پایان مهلت، این آثار به داوران سپرده شد.
داوران جشنواره از شاعران و نویسندگان برتر مهاجر بودند، به این شرح:
داوران بخش شعر: سید نادر احمدی، محسن سعیدی و زهرا حسینزاده
داوران بخش داستان: سیدحسین فاطمی موسوی، علی پیام و حسین حیدربیگی.
مراسم اختتامیة جشنواره
آیین اختتامیه جشنواره ادبی نوروز، در آستانة سالروز ولادت حضرت فاطمه زهرا(س) در روز پنجشنبه 20 فروردین 1394 برگزار شد. محل برگزاری جلسة اختتامیه، فرهنگسرای انقلاب انتخاب شده بود که از نظر دسترسی برای عموم جامعة مهاجر مقیم مشهد، مناسب بود.
برای این مراسم، علاوه بر برندگان جشنواره، جمعی از شاعران و نویسندگان و فعالان ادبی و مطبوعاتی مهاجر از خارج از مشهد هم دعوت شده بودند، از جمله
دکتر صادق دهقان، مسئول خانة ادبیات افغانستان؛ محمدابراهیم شریعتی، مدیر انتشارات عرفان؛ دکتر روح الله روحانی، عضو انجمن کلمه در قم؛ مهدی ابوالقاسمی، عضو مؤسسة فرهنگی مشکات؛ بهادری، از شاعران مهاجر مقیم یزد؛ علی یعقوبی از شاعران پیشکسوت مهاجر ساکن تهران.
و در کنار اینها جمعی از شخصیتهای فرهنگی و اهل ادب و مطبوعات افغانستانی و ایرانی از مشهد هم حضور داشتند، همچون وحید جلیلی معاون فرهنگی و تفریحی شهردار مشهد، محمد صدیقیفر رئیس دفتر منطقهای خبرگزاری فارس در مشهد؛ سید محمدطاهر مدرسی، دکتر محمدنبی احمدی و محمدکاظم کاظمی از اعضای هیأت مؤسس شورای فرهنگی افغانستانیهای مقیم ایران؛ شاعران ایرانی، محمد باقر کلاهی اهری، محمدحسین جعفریان، صادق ایزدی گنابادی و اسماعیل بختیاری؛ شاعران و نویسندگان مهاجر مقیم مشهد، همچون آیت الله علوینژاد بلخی، ابوطالب مظفری، حسین حیدربیگی، سید اسحاق شجاعی، زهرا حسین زاده، سید حسین فاطمی، حسن حسینزاده، و جمعی دیگر؛ مسئولان محترم کنسولگری افغانستان در مشهد و نیز برخی از مسئولین مؤسسات فرهنگی مهاجرین ساکن مشهد.
مراسم با تلاوت قرآن مجید توسط سید جاوید حسینی و پخش سرود ملی ایران و افغانستان آغاز شد. سپس محمدکاظم کاظمی شاعر نام آشنای مهاجر و از اعضای هیئت مؤسس شورای فرهنگی افغانستانیهای مقیم ایران، به تشریح اوضاع ادبی و فرهنگی مهاجرین مقیم ایران پرداخت. وی اظهار داشت که مهاجرین مقیم ایران در سه دهه حضور وسیع خود در جمهوری اسلامی ایران، در حوزههای مختلف از جمله ادبیات فعالیت کردند که در این زمینه توانستند خوش بدرخشند و جا داشت که این فعالیت جامعه مهاجر که همراه با دشواریهای مهاجرت بود، از ثمراتی برخوردار شود. کاظمی افزود: در میان تشکلهای مهاجرین، گاهی برخی با هم هماهنگ نبودند و وفاق میان آنها کم بود و به همین دلیل کارها پراکنده و کم ثمر بود، تنگاهای اداری هم گریبانگیر این فعالیتها بود که اثر منفی بر فعالیت فرهنگی میگذاشت. در همین راستا برخی از فرهنگیهای افغانستانی به منظور وفاق فعالیتهای فرهنگی با هماهنگی نهادهای جمهوری اسلامی ایران، «شورای فرهنگی افغانستانیهای مقیم ایران» را شکل دادند تا این فعالیتها برد و انسجام و جامعیت بیشتری بیابد.
علی مدد رضوانی شاعر مهاجر مقیم تهران که مجری برنامه بود، به عنوان اولین شاعر «محمد باقر کلاهی اهری» شاعر ایرانی دعوت کرد تا شعر خود را قرائت کند و او شعری را که به مناسبت برگزاری همین جشنواره سروده بود قرائت کرد.
خوشا ترنم باد بهار و شعر دری
که هر یکی به کمالاند بهتر از دگری
در این محیط دلاویز و مهد شعر و هنر
خوشا حکایت بلبل و الحان سحری
پس از آن نیز شاعران مهمان و نیز شاعران و نویسندگان شرکت کننده در جشنواره به ارائة آثارشان پرداختند. محمدصادق دهقان شاعر افغانستانی از قم، شعری دربارة حکایت دلتنگی یک عابر خواند:
«خزان با من زاده است
آنگاه که پدرم
آیه های خونرنگ در گوشم میخواند... .»
سپس علی یعقوبی شعر خود را تقدیم کرد تا نوبت به مهدی ابوالقاسمی برسد:
دست مرا گرفت کسی در حنا گذاشت
تا حجلههای دربدری برد و جا گذاشت
معمار روزگار سرم را به خشت زد
هی خشت خشت خشت غمم را بنا گذاشت
دکتر روح الله روحانی از قم شعر بعدی را تقدیم حاضران کرد.
سپس محمدحسین جعفریان شاعر و نویسنده صاحب نام ایرانی که که در میان مردم افغانستان چهرهای شناخته شده و محبوب است، به دعوت مجری در جایگاه قرار گرفت و شعری خواند:
بیا سعدی در اینجا کن طوافی
بر این مردان سر بر تن اضافی
تو با یک قافیه در عشق ماندی
دمشق آنک پر است از این قوافی
در ادامه ابوطالب مظفری دبیر نخستین جشنواره ادبی نوروز با ارائة گزارشی از روند برگزاری جشنواره گفت: ادبیات مهاجرت امروز به عنوان یک پدیده جدی مطرح است و امیدوارم که این جشنواره آغاز راهی برای بیشتر شناساندن و معرفیکردن ادبیات مهاجرت و مقاومت باشد... ادبیات و خاطره در پدیدآمدن آثار ادبی مهاجران بسیار موثر است. مهاجران با توجه به وقایع و مشکلاتی که پشتسر گذاشتهاند انبانی از خاطرات دارند که با استفاده از این خاطرات میتوانند دست به کارهای بزرگی در ادبیات بزنند.
بعد از گزارش دبیر جشنواره، مجری ریحانه بیانی (مهمان مهاجر قمی) را دعوت کرد تا اولین داستان نویسی باشد که پشت تریبون قرار می گیرد:
«می ترسم اگر بخوابم، آن ها بیایند به خوابم. مامان گفت: تو چرا امشب نمی خوابی؟ ساعت از نه گذشته. من هم آمدم توی رخت خوابم دراز کشیدم و چشم هایم را بستم. هر شب ساعت نه خوابم می آمد. پس چرا امشب... شاید مامان کلک زده. من که ساعت بلد نیستم. تازه اگر هم بلد باشم، اتاق من که ساعت ندارد. فقط ساعت مچی صورتی ام توی کشوی کمد است. عکس باربی روی صفحه اش خراب شده. من که خرابش نکردم. خودش شد. آن روزی که داشتیم با نرگس آب بازی می کردیم ...»
بعد از شنیدن داستان «خوابم نمی برد» که فضا را تغییر داده و داستانی کرد، باز هم نوبت به شاعران رسید و امان میرزایی خواند:
صدای خاموش چرخ خیاطی
آوازهای غمگین مادرم بود
در بساط پدر
شلوار کردیهایش
میتوانست مرا به مدرسه بفرستد
جواب صاحبخانه را بدهد
و دارو بخرد
مرضیه خواهرم
که مریضیاش را هیچکس نمیفهمد
و حتی در حرم شفایش نمیدهند
مثل سوزن چرخ خیاطی
یکریز سرفه میکند
بعد تکتم حسینی از قم پشت تریبون قرار گرفت:
نشسته برف پیری روی مویت، دلم میخواست تا باران بگیرد
تنت از خستگی خرد و خمیر است، بیا تا خانه بوی نان بگیرد
بهاران از تو تصویری ندارد، پدر، پاییز تقصیری ندارد
نمیخواهم که در این فصل غربت دل پرمهرت از آبان بگیرد
و علی جعفری از شاعران مهاجر مشهد:
قبل از این که همآغوش شوی
گلویت را میفشارد
آرام میآید به بسترم
آنچنان که بیبی را با خود برد
و از آژیر آمبولانس نترسید
و از بغض عمو ابراهیم
هاجر حسینی از تهران داستان نویس بعدی بود که داستان «کارت صد آفرین» را تقدیم حاضران کرد:
«دست کوچکی، شانه های عباس را تکان داد و رشته ی افکارش پاره شد. عباس ایستاد و کیسه اش را روی شانه انداخت. به علی اصغر که یونیفرم مدرسه به تن داشت و کوله پشتیای روی دوشش بود، نگاهی کرد. لبخندی زد و دست برد توی جیب شلوارش، از میان جیب جرم گرفتهاش کارتی را درآورد. آن را به علی اصغر داد و گفت:«بگیر داداش، این کارت صدآفرین واسه توعه، باید مهندس بشی!»
و داستان «صدای لباس مادر» که توسط زهرا نوری از کاشان خوانده شد:
«تا به خانه رسیدیم، خود را گوشه ای انداخت. با پشت دست ها ، چشم هایش را پوشاند.می دانستم به فیلم هندی که دیدیم فکر می کند. آرام زیر لب گفت: تو هم دراز بکش پسر. من هم کمی آن طرف تر دراز کشیدم. پاهایم را مثل پاهای پدر روی هم ماندم. چشمم به انگشت های کوتاه وناخن های گردش افتاد. انگار دورشان را چرک های سیاه قاب گرفته است. حس می کردم بند بینیاش زیر سنگینی دستهایش در حال شکستن است. روی موهایش لایه ای از گردوخاک نشسته، اما رنگ موهایش همان طور بود، همیشه. از فیلمی که در سینما دیدیم خیلی خوشش آمده بود. در راه از زن های فیلم می گفت، از لباس پوشیدنشان، از رقص وکالاهایشان.»
صادق ایزدی گنابادی از دیگر شاعران ایرانی بود که در این جشنواره شعری قرائت کرد. او نیز همچون جعفریان در میان جامعه شعرای مهاجر محبوب است و برای حضور در این برنامه راه درازی را پیموده بود. وی در سخنان خود اظهار داشت که «سرزمین افغانستان برای من حکم نیستان را دارد.» شعر زیبای او در وصف یک افغانستانی مهاجر با تشویق ویژه حضار همراه شد.
شاعر بعدی زهرا حسین زاده بود که شعری در حال وهوای مهاجرت خواند:
«بیست سال است که به دامان شما چنگ زده
در دو راهی جهان دخترک جنگ زده
بیست سال است به دنبال خودم میگردم
آی همسایه! نفسم زنگ زده
آیت الله «سید حیدر علوی نژاد» از عالمان و شاعران پیشکسوت مهاجر نیز در این مراسم حضور داشت که شعری را تقدیم حضار کرد.
شاعران بعدی حسن حسین زاده، رعنا حیدری، سید عارف حسینی، رحیمه میرزایی و فاطمه سجادی بودند که به ترتیب آثار خود را ارائه کردند.
آنگاه نوبت به حسین رهیاب دبیر بخش داستان جشنواره رسید تا بیانیة هیئت داوران را بخواند. در این بیانیه داوران نخستین جشنواره ادبی نوروز با دشوار خواندن کار داوری، حضور پررنگ نسل جوان را در جشنواره جای شگفتی و امیدواری و این سرمایه جوان را برای جامعه مهاجرت نقطه قوت و اتکاء دانستند: «در نگاه کلی آثار رسیده به داوری امیدوار کننده بود. از این رو که ما با نسل متفاوت و جوان روبرو شدیم. این نکته خصوصاً در قالب داستان چشمگیرتر بود. بسیاری از داستان نویسان در عِداد کسانی بودند که در سالهای اخیر دست به قلم بردهاند و این مایة بسی امیدواری است... ادبیات ما اعم از شعر و قصه می رود که از تک قطبی بودن جنسیتی بدر آید. در آثار رسیده به این جشنواره مقامهای برتر داستان را کلاً خانمها به خود اختصاص دادهاند و در شعر نیز حضور چشمیگری داشتند.»
و در نهایت برنامه به قسمت خوش و جذاب خودش رسید تا اسامی برندگان مشخص شود. مجری برنامه با دعوت از جمعی از بزرگان حاضر در جلسه، اسامی برندگان را به این صورت اعلام کرد:
در بخش داستان:
مقام اول: ریحانه بیانی از قم
مقام دوم: هاجر حسینی از تهران
مقام سوم: زهرا نوری از کاشان
در این بخش، از سمیه کابلی از قم، صدیقه کاظمی از مشهد و زهرا زمانی از تهران تقدیر شد.
در بخش شعر:
مقام اول: امانالله میرزایی از مشهد
مقام دوم: تکتم حسینی از قم
مقام سوم: علی جعفری از مشهد
در این بخش از حسین فصیحی از قم، رعنا حیدری از مشهد و علیمدد رضوانی از تهران تقدیر شد.
در انتهایی ترین قسمت برنامه، دبیرخانة جشنواره با تقدیم لوح یادبود از مهمانان مهاجر که از شهرهای دیگر در جشنواره حضور یافته بودند، تقدیر کرد.
حدود ساعت هشت شب بود که روز به یادماندنی فرهنگسرای انقلاب با عکس دسته جمعی مهمانان به پایان رسید و بوستان ارم پر از خنده و احوالپرسی شاعران و هنرمندان شد که لحظه به لحظه ثبت دوربین های عکاسی می شد تا به عنوان یادگاری در این گنبد دوار بماند.
در حاشیه
آنچه در این جشنواره بیش از هر چیز قابل مشاهده بود، حضور گسترده و مشتاقانة طیف های مختلف مهاجرین در سالن بود، به گونهای که ظرفیت سالن در ابتدای مراسم تکمیل شد و برگزارکنندگان در فضاهای خالی صندلی اضافی گذاشتند. با وجود این، تعدادی ایستاده نظاره گر این جشنواره بودند.
نکتة جالب دیگر، نقش و حضور پررنگ زنان در هر دو بخش جشنواره بود که یک اتفاق نادر به شمار میرود. همه برندگان و تقدیرشوندگان بخش داستان از بانوان بودند و در بین شاعران برتر نیز حضور آنان محسوس بود.
علاوه بر این، حضور جدی نسل جوان و پویا از شاعران و نویسندگان افغانستان به خوبی احساس میشد. اینان اکنون در کنار چهره های نام آشنای نسلهای پیش ادبیات مهاجر افغانستان قد علم کردهاند و تصویری تازه از این ادبیات را نشان میدهند. این که همه برندگان جشنواره از جوانان بودند، نشان میدهد که ادبیات افغانستان در محیط هجرت، همچنان زنده و پویاست و در آیند میتوان بالندگی یک نسل تازه نفس از شاعران و داستان نویسان این کشور را انتظار داشت.
و نکتة پایانی، انس و الفتی است که بین اهالی ادب دو کشور در این جشنواره مشهود بود. جمع قابل توجهی از اهل ادب ایران در این برنامه حضور داشتند و پس از جشنواره هم مطبوعات محلی و رسانه ها، در انعکاس آن به خوبی کوشیدند.
همکاری نهادهای فرهنگی ایران، به ویژه سازمان فرهنگی و تفریحی شهرداری مشهد هم قابل توجه بود و اگر این همکاریها نبود، مسلماً برگزاری این جشواره تحقق نمییافت. اینها نشان میدهد که ارتباط میان جامعة فرهنگی مهاجر و میزبان روز به روز محکمتر میشود و این فرداهای روشنی را برای جامعة مهاجر نوید میدهد.
مشهد، فروردین 1394