«حبیب یوسفی» ترانه‌سرایی وطن دوست
«حبیب یوسفی» از پایه گذاران ترجمه، در حوزه نقد ادبی و ترانه‌سرایی چهره‌ای فعال و ماندگار به شمار می‌رود.

به گزارش خبرگزاری فارس، شاعران در هر دوره مبلّغ خوبی برای بیان اندیشه و کلام جامعه هستند و با این هدف می‌توانند جامعه را ارشاد نمایند،

شعرا و نویسندگان تاجیک نیز از این قاعده مستثنی نیستند و از زمان‌های قدیم، شاعران در میان فارسی گویان تاجیک از محبوبیت و شهرت فراوانی برخوردار بوده‌ و مردم گوش جان به سخنان آنان می‌دادند.

در این میان حبیب یوسفی (1916- 1945) که به عنوان ترانه سرای وطن دوست معرفی شده بود با ترانه‌هایش ثابت کرد که اهل حرف نیست و در عمل بر ادعای خود تا به آخر می‌ایستد و وقتی آلمان نازی بر اتحاد شوروی که تاجیکستان نیز یکی از 15 عضو این اتحاد بود، لشکر کشید شاعر پر احساس، قلم را با شمشیر تعویض نمود و در راه دفاع از وطن سینه سپر کرد و در یکی از جنگ‌ها در شهر «ورشو» لهستان زخمی و بر اثر همین زخم در تابستان سال 1945دار فانی را وداع گفت.

حبیب یوسفی در سال 1916 در «سمرقند» در خانواده‌ای دانشمند به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در نزد پدر فرا گرفت و در سال 1940 دانشکده ادبیات دانشگاه دولتی شهر «تاشکند» را به پایان رساند. پس از پایان تحصیل در آکادمی علوم اتحاد شوروی به عنوان کارمند ارشد کار کرد و در سال 1942 آموزش نظامی را به پایان رساند.

وی نخستین اشعار سنتی خود را در سال 1936 سرود، موضوعات جدید را در قالب‌های کهنه و کلاسیک شعر بیان می‌کرد که در نوع خود بی‌سابقه بود.

موضوع وطن هرگز در آثار شاعر دچار افت نشد و هر چند در جبهه می‌جنگید اما در ستایش وطن چکامه‌های روان و بلیغ می‌سرود.

یوسفی یکی از پایه گذاران ترجمه بود و «بندی قفقاز» و «پالتاوا»، «برادران غارتگر» و «قصه شاه دختر مرده و هفت پهلوان» (از الکساندر پوشکین) ،«ابلیس»،«چرکس‌ها»، «حاجی ابریک»، «بویارین آرشا»، «فراری» (از میخایل لرمانتف) و نیز اشعاری را از شعرای دیگر روسی، «ایوان کریلاف»، «آدویفسکی»، «تاراس شیو چنکو»، «ولادیمیر مایوکفسکی»، «جمبول» ... را از روسی به زبان فارسی ترجمه نموده است.

وی در زمینه نقد ادبی و ادب پژوهی مجموعه مقالاتی را تحت عنوان «بهر در پیاله» نوشته است.

آثار وی در کتاب‌هایی با نام «مجموعه شعرها» (1949،1962)، «راه ناتمام»(1973) و «سطرهای ناتمام» (1987) در تاجیکستان منتشر شده‌اند.

اشعار وی به زبان روسی نیز ترجمه و چاپ شده‌اند، در سال 1936 به عضویت اتحادیه نویسندگان تاجیکستان پذیرفته شد، یوسفی با نشان «ستاره سرخ» و «برای دفاع از لنین گراد» قدردانی شده است.

وقتی نام حبیب یوسفی، شاعر جوان بر زبان می‌آید قبل از همه واژه وطن به یاد و خاطر متبلور می‌شود و درواقع نام وی با واژه وطن توأم است و می‌توان گفت موضوع وطن را وی با شیوه جدید وارد شعر نو در ادبیات معاصر تاجیکستان نمود و بدین طریق این موضوع در اشعارش موج می‌زند و در سطر سطر و مصراع این معنی به گونه های مختلف تبلور می‌کند.

هنگامی در اتحاد شوروی گروهی در پی خیانت بر آمدند و طرفداران آنان در هر گوشه از این مملکت آشکار و نهان صدا بلند کردند، شاعر تاجیک در مقابل این عمل آنان با شعر قاطعانه‌اش به افشای خیانت آنان پرداخت و پرده از روی اعمال نامطلوب آنان برداشت و سرود:

هان دشمن منفور!بدان این وطن ماست

این هستی ما، قوه و جان در بدن ماست

گر چشم نداری تو به دیدن ،نشنیدی؟

کان دیده ما و دل ما جان و تن ماست

چنانکه دریافتیم شاعر هیچگونه سازش و گذشت را در برابر خائنان روا نمی‌بیند و اعلام می‌کند که وطن دل و جان و روح ماست و هرکس در فکر حمله و هجوم بر خاک این کشور است پاداش وی تنها مرگ است و مرد و زن همانند سهراب شاهنامه در دفاع از خاک وطن خواهند ایستاد و تا آخر از خاک پاک سرزمین نیاکان با چنگ و دندان تلاش خواهد کرد.

این عشق و محبت بی‌وقفه و شدید شاعر هر روز که می‌گذشت بیشتر و عمیق‌تر می‌شد و زیبایی‌های وطن و دلاوری فرزندانش به وی الهام می‌بخشد تا اشعار نغز و صمیمی بگوید:

ز عشق وطن جوش دارد دلم

به حرف وطن گوش دارد دلم

وطن را بنازم مرا در کنار

چو مادر گرفت و نمود بختیار

شعر یوسفی فقط شعار و دعوت نیست، بلکه شعری عاطفی و دلنشین است که در آن گوینده از صنایع ادبی و آرایه‌هایی همچون استعاره، مجاز، تشبیه، کنایه، تصویرهای ناب و تازه و ابهام به کار می‌گیرد و بر طراوت و جاذبه کلام خود می‌افزاید.

چنانکه اشاره شد یوسفی مرد عمل بود و هنگامی آلمانها به سرزمین شوروی حمله نمود و به خرابی و غارت و چپاول پرداخت، شاعر تاجیک دیگر خاموش بودن را برای خود ننگ می‌دانست و اینجاست که اوج وطن دوستی شاعر را درمیابیم، چون قلم را می‌گذارد و در حمایت از مرز و بوم خود شمشیر بر دست می‌گیرد:

وقت آن است،ای قلم!برنده تر گردی ز تیغ!

وقت ان است،ای سخن!غرنده تر گردی ز برق !

شاعر با اشعار خود به رزمندگان و مدافعان وطن نیرو و الهام و قدرت می‌بخشید و بر دل‌های آنان امید و آرزو می‌آورد. وی امید و اطمینان دارد با دست بر دست یکدیگر دادن و در فضای وحدت و اتحاد بسر بردن آنان قادر خواهند بود قله‌های نو علم و صنعت و تکنولوژی را فتح نمایند.

شاعر فرزند زمان خود بود و از جو حاکم نمی‌توانست جدا باشد لذا در اشعار او گاهی با موضوعاتی بر می‌خوریم که در آن نظام سوسیالیستی و پیشوایان آن مورد ستایش قرار گرفته‌اند که روی هم رفته این امر از ارزش هنری و ادبی شاعر نمی‌کاهد زیرا هر چند موضوع کهنه شده ولی شعریت آنان همچنان باقی است.

شاعر پر احساس مخمس‌های شیرین و هنرمندانه‌ای بر اشعار شعرای قدیم فارسی از جمله «بدر الدین هلالی» دارد.

شاعر، زحمت و محنت رنجبران به ویژه زنان پنبه‌کار، کارگران، زیبایی‌های طبیعت افسانه‌ای وطن و موفقیت‌های آنان را به تصویر می‌کشد و هدف نهایی وی این است که در آبادی وطن سهم داشته باشد.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

کلیه حقوق متعلق است به رسانه افغانستان ما
دیزاین شده در سما