194

هنر و هنرمند مرز نمی‌شناسد بسیاری از هنرمندان مهاجر در اقصی نقاط جهان توانسته‌اند سیمای زیبایی از کشورشان را به نمایش گذارند.گله کردن از سخت‌های مهاجرت نمی‌تواند نتیجه‌ای در برداشته باشد؛ بسیاری از هنرمندان از حداقل فرصت‌های مهاجرت استفاده کرده و با تلاش توانسته‌اند جایگاه خود را در کشور مهاجرپذیر باز کرده و با دستی پر به وطن خود برگردند. «لطیف اشراق» معروف به استاد اشراق زاده ولایت «غزنی» در افغانستان است. از کودکی به استعداد خود در نقاشی پی برد و همان دوران فهمید که نقاشی‌هایش باعث شگفتی اطرافیان و همکلاسی‌ها می‌شود. پس از اتمام تحصیلات به ایران آمد و در مدت 6 سال از اساتید ایرانی کسب فیض کرد.

وی پس از آن به مدت 10 سال در کویت اقامت داشت و در این مدت به تربیت شاگرد مبادرت ورزید، در این مدت خود نیز به تقویت و تعیین سبک مشخصی برای آثار خود تلاش کرد. در ابتدا آثار بر اساس واقع گرایی بود اما پس از مدتی همچون سایر هنرمندان به سبک نقاشان معاصر روی آورد. اکثر آثار وی به موضوعات سیاسی و اجتماعی می‌پردازد و تابلو‌ها حاوی پیام هستند.

به نظر وی هنرمند در افغانستان جایگاه مناسبی ندارد و هنرمندان از سوی هیچ نهادی حمایت مادی و معنوی نمی‌شوند. وی از دولت وحدت ملی و نهادهای فرهنگی انتظار دارد که هنر و هنرمند را مورد حمایت قرار دهند.

اشراق از هنرمندان در تمام عرصه‌های هنری انتظار دارد که جایگاه هنری را تا حد کمال ارتقا بخشند همچنین از تمام هنرمندان خواسته از امکانات مهاجرت استفاده کرده و با دست پر به کشور خود باز گردند

لطیف اشراق هم‌اکنون در «دشت برچی» به آموزش هنر نقاشی می‌پردازد و شاگردان بسیاری نیز تربیت کرده در ذیل متن کامل گفت‌وگو که در گاهنامه «سرک» منتشر شد، آورده می‌شود.

***مشروح این گفت‌وگو به شرح ذیل است***

سرک: لطفاً خودتان را معرفی کنید.

اشراق: به نام خدا اینجانب لطیف، اشراق، تخلص می‌کنم، متولد سال 1351 در غزنی، فرمانداری جاغوری به دنیا آمدم.

در اوایل کودکی متوجه شدم که استعداد نقاشی را دارم و پیش از اینکه وارد مدرسه شوم، نقاشی می‌کشیدم و این نقاشی‌ها برای هم‌ سن و سال‌هایم بسیار جذاب و دلچسب بود.

در مدرسه نقاشی‌هایم بین بچه‌ها که دست به دست می‌شد از دیدن نقاشی‌های من شگفت‌زده می‌شدند به همین خاطر در همان کودکی متوجه شدم که این استعداد در من وجود دارد.

تا کلاس دوازده مدرسه را در جاغوری خواندم، آن وقت زمان انقلاب بود و دوران مجاهدین، پس از ختم کلاس دوازده به خاطر اینکه امیدی به آینده در افغانستان نبود، راهی ایران شدم و به مدت 6 سال در ایران اقامت داشتم.

سرک: استاد شما 6 سال در ایران بودید در این مورد بیشتر برایمان توضیح دهید؟

اشراق: در این مدت 6 سال من مداوم نقاشی می‌کردم و زیر نظر 3 نفر از اساتید به نام ایرانی کار می‌کردم که یکی به نام «ساحر» در میدان توحید دفتر و کارگاه نقاشی به نام «آکادمی هنرهای تهران» داشت.

بعد از آن در خدمت «علی خرمی» کار کردم که ایشان به اتریش تشریف بردند و قبل از رفتن بنده را به «مهدی علیزاده» یکی از نقاشان معروف ایرانی معرفی کردند که 4 سال در خدمت ایشان بودم. در تمامی مدتی که در ایران مدام در حال نقاشی بودم.

از ایران به کویت رفتم و مدت 10 سال در آنجا کارگاه نقاشی داشتم و معمولاً کارهای سفارشی زیادی انجام می‌دادم، در ضمن دوره نقاشی به نام «هنرکده شرق» را هم مدیریت می‌کردم.

سرک: در مورد کیفیت و کمیت آثار خودتان برای ما بگویید؟

اشراق: کارهای من در ابتدا معمولاً نزدیک به سبک واقع‌گرایی بود و نقاشی‌های رئالیستی را که می‌کشیدم از آن لذت می‌بردم و مرا راضی می‌کرد، اما به مرور زمان وقتی یک نقاش به سمت جلو در حرکت است، تمایلات دیگری هم در درون خود حس می‌کند و خواسته‌هایش بیشتر می‌شود و من هم از این قائله مستثنی نبودم و اکنون نقاشی‌هایم‌ رو به معاصر می‌رود و به خیال خودم نقاشی معاصر می‌کشم، شاید تابلوهای مرا دیده باشید و تشخیص دهید که از نظر شما معاصر هست یا خیر (خنده).

سرک: آثارتان معمولاً در چه موضوعاتی است؟

اشراق: موضوعات تابلوهای من بیشتر مباحث فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را در برمی‌گیرد. هر موضوعی که برای من جالب باشد و مرا تکان بدهد من بیشتر روی آنها کار می‌کنم و محدود به یک موضوع خاص نیستم.

آثار بی‌شماری کشیدم و آثارم را نگه نداشتم و اکنون در کارگاه خودم بیش از 100 اثر دارم. تخصص من رنگ روغن است و در زمینه رنگ روغن آثارم را خلق می‌کنم و گاهی اوقات کارهای گواش و مجسمه‌سازی را انجام می‌دهم همین‌طور خوشنویسی را گاهی اوقات انجام می‌دهم و تدریس می‌کنم.

سرک: امروز به نظر شما هنرمندان در افغانستان چه جایگاهی دارند؟

اشراق: هنر بیان احساسات است و بعضی می‌گویند هنر بیان زیبایی‌ها است. تعاریف متعددی وجود دارد و به نظر من هنر چیزی است که یک هنرمند احساسات خود را در تصویر خود می‌گنجاند و در زیر لایه‌های رنگ احساسات خود را مدفون می‌سازد.

به نظر من هنر و هنرمند در افغانستان یک جایگاه نازل دارد و متأسفانه به آنها توجه نمی‌شود، بودجه به آنها تخصیص داده نمی‌شود و وزارت اطلاعات و فرهنگ برنامه خاصی برای هنرمندان ندارند.

هنرمندان صرف به خود متکی هستند و کمکی از طرف دولت و یا نهادهای فرهنگی و هنری افغانستان به ما نمی‌شود

سرک: چه موانع و مشکلاتی بر سر راه هنرمندان هست و به نظر شما این موانع و مشکلات را چگونه می‌توان رفع کرد؟

اشراق: مشکلات سر راه هنرمندان ابتدا مشکلات اقتصادی است که با آن دست و پنجه نرم می‌کنند و مانع اصلی آنها این است که به قول معروف (هنر با یک فرهنگ غنی شکوفا می‌شود و یک فرهنگ غنی هنر غنی را به همراه می‌آورد) بنابراین ما ابتدا باید فرهنگ غنی خود را بسازیم و وقتی که فرهنگ در جایگاه واقعی و اعلای خودش برسد هنر هم به همان میزان رشد می‌کند.

تعصبات قومی هم خواهی نخواهی تأثیر دارد و متأسفانه در جامعه‌ای که جهالت حاکم است می‌تواند بر هر چیز از جمله هنر تأثیر بگذارد حتی هنر در نظر بعضی از اعضای جامعه یک کار ناشایست است.

سرک: برای آینده‌تان چه برنامه‌هایی دارید؟

اشراق: برای آینده کوشش می‌کنم کارهای جدید و نو داشته باشم و می‌خواهم تعدادی از استعدادها را کمک کنم و شکوفایشان سازم، ولی بعضاً نمی‌توانند به خاطر مشکلات اقتصادی و فرهنگ ضعیفی که به آن اشاره کردم نمی‌توانند استعدادشان را شکوفا کنند و هنر را سخت می‌پذیرند.

مردم ابتدا می‌خواهند همان نیازهای اولیه خود را فراهم کنند و با شکم گرسنه آثار هنری را به دیوار خود آویزان نمی‌کنند و به اصطلاح کسی که کفش نداشته باشد و پابرهنه باشد نمی‌تواند به هنر فکر کند و هیچ جذابیتی برایشان ندارد.

سرک: راجع به کار و آموزشگاه فعلی خودتان بگویید.

اشراق: ما در غرب کابل و در منطقه «دشت برچی» کارگاه‌ داریم و حدود 30 نفر هنر آموز هم در آنجا مشغول به یادگیری هستند و نام این هنرکده «نگارخانه شرق» است.

سرک: پیام آخرتان خطاب به دانشجویان و مردم مهاجر افغانستانی چیست؟

اشراق: مهاجرت خیلی سخت است و پیام من برای مهاجرین و وطن‌ دارای ما این است که وقتی در کشورهای دیگر مهاجر می‌شوند می‌توانند مزایای زیادی کسب کنند. از جمله اینکه تحلیل کنند و دنبال هنر بروند.

چون وضع هنر و هنرمندان در کشورهای همسایه و دیگر نقاط جهان به مراتب بهتر از اینجا است و در کل می‌توانند با زحمتی که می‌کشند فرهنگ، هنر و جایگاهی عالی را برای مملکت خود بسازند و با دستی پر به وطن بازگردند.

بنده خودم در عالم مهاجرت کار فرهنگی را علی‌رغم کارهای طاقت‌فرسا انجام می‌دادم (خنده) و تمام وطن دارای ما می‌توانند در راستای رشد و تعالی فرهنگ کشور کشور خود در هر کجای دنیا سهیم باشند.

منبع:خبرگزاری فارس

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

کلیه حقوق متعلق است به رسانه افغانستان ما
دیزاین شده در سما