در مورد این کشور و مردمش یک دلچسپی وجود دارد

یک بانکدار هندی که در آستانۀ پنجاه سالگی است و نمی خواهد از وی نامی برده شود، می‌گوید که چندین سال پیش براى گرفتن وظیفه در یکى از بانک هاى افغانستان به کابل آمده‌است. او می‌گوید من ده ها سال در بانک هاى هندوستان و خارج از کشور کار کرده بودم. فامیل و دوستانم فکر مى کردند دیوانه شده ام که مى خواهم به افغانستان بروم. خودم هم نمى دانم چه چیزى مرا وادار به این کار کرد، گمان مى کردم این همان چیزیست که باید انجام مى دادم.

بعد از سه سال اقامت، هنوز عاجز از توضیح این هستم که چرا با وجود خطرات احتمالى، حاضر به ماندن در اینجا بودم. در حالى که پول کافى براى یک زندگى آسوده، اما نه پر خرج، داشتم. یقینا، چنانکه دخترم با شور و حرارت به یادم مى آورد، هیچ دلیلى براى به خطر انداختن زندگى ام وجود ندارد. تنها دلیلى که مى توانم براى ادامه زندگى در اینجا به آن فکر کنم این است که این کشور و مردمش را دوست دارم. در سال هاى قبل از آمدنم به اینجا، در مکان هاى مختلفى زندگى کرده ام ولى هرگز احساس ناراحتى و اضطراب در هنگام ترک آن کشور نداشته ام. اما هر بار به ترک کردن کابل مى اندیشم – با توجه به اینکه فشار زیادى را از طرف فامیل متحمل مى شوم – حتى فکر دوباره ندیدن این کشور و مردمى که به آنها عشق مى ورزم، مرا غمگین می کند.

اطفال در اینجا، مانند اطفال در همه جا، شیرین و مانند فرشته هستند. چطور مى توانم رابطه ایجاد شده بین ما (من و همسرم) و دختر شش ساله سرایدار را توضیح بدهم که همه وقت خود را با ما مى گذراند و براى جبران هر بى عدالتى درک شده که از سوى برادر، خواهر و یا حتى والدینش بر او تحمیل شده، نزد ما مى آید. یکبار او با یک در خواست بسیار جدى نزد من آمد و گفت: آقا مادرم را تنبیه کن، احتمالا به دلیل اینکه مادرش او را سرزنش کرده بود و یا ضربه اى به پشتش زده بود.

بعد از نان چاشت در شهر نو قدم مى زدیم ( وقتى که هنوز براى قدم زدن امن بود )، به طرف دو دخترک کوچک شیرین رفتیم. آنها سعى در فروش کتابهاى تصویر دارى داشتند که براى اطفال بود، چیزى که خودشان باید از آن استفاده مى کردند. براى اینکه پولى بگیرند به ما نزدیک شدند. دادن مقدارى پول از مشخصه هاى منظم قدم زدن ما بود. وقتى که موفق به فهمیدن شرایط آنان – به دلیل مشکلات زبانى – نشدیم، با یک دختر جوان که در بانک همکارمان بود برگشتیم تا برایمان حرف هایشان را ترجمه کند. ما فهمیدیم که پدرشان معلول است و فامیلشان به سختى زندگى خود را مى گذرانند. آنها گفتند مکتب رایگان بود ولى پولى براى خرید کتاب ها نداشتند. وقتى که با اطفال و مادرشان براى خرید کتاب ها و بکس مکتب به یک دکان رفتیم، دکان دار از اینکه ما به آنها کمک مى کردیم تحت تاثیر قرار گرفت و اجناس را به قیمت خرید، به ما فروخت. مواد غذایى از آشپزخانه بانک تهیه میشد و مقدار کمى خرجى ماهانه تضمین مى کرد که کودکان غذا و پوشاک مناسبى می توانند داشته باشند. دیدن اینکه کودکان سلامت هستند و کالاى مناسبى دارند مرا بیشتر از آنچه که توصیف مى کنم، خوشحال مى کند.

متاسفانه، پدرشان چند هفته پیش به طور ناگهانى فوت کرد. شنیدن صداى گریه مادرشان از زیر چادرى اش غم انگیز بود – ما نمى فهمیدیم که چهره اش چگونه است – در حالى که تصویر کوچکى از شوهر فوت کرده اش در دست داشت. شاید این تنها یادگارى بود که مادر و فرزندانش از او داشتند. تشویش این را داشتکه بعد از اینکه ما نهایتا کشور را ترک کرده و به خانه خود باز گردیم، سرنوشت فامیل آنها چه خواهد شد، ما سعى در یافتن شغلی با درآمد مناسب برایشان بودیم تا آنها بتوانند از لحاظ اقتصادى روى پاى خود بایستند. اما یک زن بى سواد همراه با شش اولاد خود که بزرگترینشان هفده سال سن داشت چگونه مى توانست از لحاظ اقتصادى مستقل باشد؟

در دپارتمنتى که من در آن کار مى کردم خانم جوانى بود که در کنار کار کردن، در یکى از دانشگاه ها نیز محصل بود. من شگفت زده بودم که او و چند دختر دیگر قبل از حاضر شدن در محل کار، ساعت ۵ صبح خانه را ترک کرده و همراه تکسى به دانشگاه مى رفتند. در هیچ جاى دیگر ندیده بودم که افراد جوان چنین خطرات و سختى ها را براى ادامه تحصیل قبول کنند.

ترافیک در کابل بى نظم است که بیشتر به خاطر نبود چراغ های ترافیکى است. اما نسبت به هندوستان( سرزمین مادرى ام)، که به مراتب از اینجا پیشرفته تر است، نزاکت بیشترى را در اینجا در بین رانندگان و عابران دیده ام. در سرک ها و دکان ها، مردم همیشه مودبانه و محترمانه با هم رفتار مى کنند، حتی با وجود خشونت ها و سختی ها، مردمبه طور شگفت انگیزى متمدنهستند. واضح است که مردم این کشور با فرهنگ هستند. من غم انگیزم از گرفتارى مردمى که در سى سال جنگ، سختى بسیارى کشیده اند. این کشور و مردمش چه وضعیتى را میتوانست داشته باشد اگر در دام دسیسه هاى دیگران نمى افتاد؟

مترجم: فاطمه جعفری

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

کلیه حقوق متعلق است به رسانه افغانستان ما
دیزاین شده در سما