نه تمام پشتون‌ها طالب‌اند و نه تمام طالب‌ها پشتون!

نوشته شده توسط  حشمت رادفر

همزمان با گسترش دامنه جنگ و بحران به شمال کشور همان گونه که پیش‌بینی می‌شد، نمایه‌های هشداردهنده‌یی از عمیق‌تر شدن شکاف‌های قومی و نقش عصبیت‌های تباری در رویکردهای طالبان قابل مشاهده است.
اگر ما اکنون جسارت ‌طرح بی‌طرفانه و صادقانه مساله را درنیابیم و اجازه بدهیم آتش عصبیت قومی آن هم در موافقت یا مخالفت با طالبان زبانه بکشد، خشونت و بربادی به عنوان تنها پدیده ملی و فراگیر در افغانستان عرض اندام خواهد کرد.
روشن است که طالبان با انگیزش عصبیت قومی و مذهبی در دو دهه گذشته سربازگیری کرده و تا توانسته‌اند هر دو نیروی محرکه خویش را شعله‌ورتر کرده‌اند.
آنچه مسلم است این‌که نه تمام پشتون‌ها طالب‌اند و نه تمام طالب‌ها پشتون، همان گونه که نه تمام تاجیک‌ها جمعیتی یا شورای نظاری‌اند و نه تمام جمعیت و شورای نظار تاجیکان، نه تمام ازبکان جنبشی‌اند و نه تمام هزارگان حزب وحدتی و... .
این‌که طالبان در سه روز حاکمیت‌شان در کندز خانه به‌خانه دنبال تاجیکان گشتند و تا توانستند تاراج کردند، غنیمت گرفتند و بی‌ناموسی کردند، هنوز معلوم نیست که از جمعیتی‌ها انتقام گرفتند یا از تاجیکان؟؟
همان گونه که اغماض از این جنایت‌ها و حتا توجیه زیرکانه و در مواردی هم احمقانه آن از رهگذر عصبیت‌های قومی ناپسند، شرم‌آور و حساسیت‌برانگیز است، استفاده از این جنایت‌ها برای انگیزش احساسات قومی نیز نتیجه‌یی جز گسترده‌تر کردن دامنه جنگ، منازعه و انتقام‌جویی‌های خشونت‌بار نخواهد داشت.
هر جنگی طبیعتن پیشینه و پیامد دارد، اما عصبانیت ناشی از عصبیت چشم بصیرت انسان را کور می‌سازد و عقلانیت ارزشمدار آن تعطیل می‌شود. حاتم‌بخشی از خون قربانیان تبار دیگری یا پیروان دین و مذهب دیگری نه تنها ساده‌تر می‌شود؛ بل با نوعی لذت راسیستی نیز عجین می‌گردد.
دادخواهی به قربانبان خشونت و پیامدهای زیان‌بار آن نیز با دید خود و بیگانه تبیین ‌ و عدالت و انسانیت را به حاشیه می‌راند.
همین اکنون در کندز و دیگر مناطق افغانستان، جوانان ازبک، هزاره، بلوچ، ایماق، نورستانی، پشتون و تاجیک در چارچوب نیروهای امنیتی کشور در برابر طالبان و دیگر گروه‌های تندرو و خشونت‌پیشه می‌جنگند.
ما تحت هیچ عنوانی حق نداریم انگیزه و روحیه این سربازان را به نفع قوم و ‌تبار خویش مصادره کنیم و از خون فرزندان میهن و شهروندان ملکی که در جریان منازعه به زمین می‌ریزد، حاتم‌بخشی کنیم.
مشکلات و چالش‌های قومی و تباری در این کشور مساله تازه‌یی نیست، زخم‌های ناشی از برتری‌طلبی قومی و ایدیولوژیک در پیکره دردمند جامعه ما نه با وعظ و نصیحت کردن‌های تصنعی از میان می‌رود، نه با این‌که اداره‌ی زیر فرمان خود را از قوم، قبیله و نزدیکان خود پر کنیم و نه هم با این‌که با طالبان به خاطر همزبانی و هم‌قومی همذات‌پنداری داشته باشیم. یا این‌که به این همه جنایت که این گروه انجام می‌دهد فقط از در قومی ببینیم و با تسری دادن این سرطان مهلک بر پیکره یک قومیت بزرگ کشور، عقده‌های روانی و عصبیت‌آمیز خود را برجسته‌تر کنیم.
ما باید نخست به یک صدا به طالب و طالبانیزم نه بگوییم و اجازه ندهیم طالبان موجودیت کشوررا  در جغرافیای سیاسی دنیا تهدید به نابودی کنند، سپس با گفتمان‌سازی عقلانی و دور از خشونت در زیر چتر مدارا و همپذیری آسیب‌پذیری‌های ناشی از عصبیت‌هایی که ما را از یک ملت به مجموعه‌های بشری مجزا ازهم‌دیگر تقلیل ماهیت می‌دهد، شناسایی کنیم و برای آن‌ها راه حل‌های معقول و منطقی جستجو کنیم.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

کلیه حقوق متعلق است به رسانه افغانستان ما
دیزاین شده در سما