سناریوی حضور روسیه در مبارزه علیه تروریسم در افغانستان

سناریوی‌های تازه در تحول عملکرد بازیگران منطقه‌ای مانند روسیه این روزها بیش از هر زمان دیگر، داغ شده است. حملات هوایی روسیه و شکل‌گیری ایتلافی که در آن چین نیز وارد شده است، داعیه شکل‌گیری بلوکی دیگر در منطقه ما علیه نظم امریکا تقویت شده است. به‌نظر می‌رسد که طرح پایان تاریخ فوکویاما به پایان رسیده است و تاریخ با حضور بلوک و یا حوزه رقیبی دیگر از سر شروع می‌شود. اقدامات جدید این بلوک در خاورمیانه و انتشار آن از طریق تحرکات روسیه در هماهنگی با تاجیکستان نشان می‌دهد که افغانستان نیز یکی از حوزه‌های رقابت این دو بلوک پنداشته می‌شود. اگر نگاهی به وضعیت عمومی ‌افغانستان و تحولاتی که در آن به‌وجود آمده است بیندازیم، متوجه می‌شویم که دو متغیر کلان در حوزه جنگ و صلح در افغانستان و منطقه تحول یافته است.

متغیر اول اهداف، عملکرد و حوزه جریان‌های رادیکال است. در گذشته جریان‌های رادیکال اغلب در جنوب و شرق بودند، اما حالا در شمال هستند. در گذشته این تصویر وجود نداشت که این نیروها قصد گذر به آسیای مرکزی را دارند، در حالی که حالا این هدف واقعی و یا غیر‌واقعی موجب نگرانی کشورهای شمال و شمال‌شرق ما شده است. متغیر دوم، برداشت‌ها در مورد نقش امریکا در امر مبارزه با تروریسم است. در گذشته اغلب مردم و کشورهای منطقه به نقش امریکا در مبارزه با تروریسم اعتماد داشتند. اما حالا نه تنها مردم ما این اعتماد را از دست داده‌اند، بلکه کشورهای منطقه نیز بی‌اعتماد هستند.
در گذشته کشورهای منطقه به‌خصوص روسیه در برخی موارد مانند مواد مخدر با امریکا در افغانستان همکاری می‌کرد. حتا زمانی که بحث خروج نیروهای امریکایی از افغانستان مطرح می‌شد، روسیه ابراز نگرانی کرد. اما حالا پوتین می‌گوید، «امریکا در سیاره مریخ آب پیدا کرده می‌تواند، اما نمی‌تواند ریشه‌های گروه‌های رادیکال را پیدا کند و حذف کند. امریکا خود از جریان‌های رادیکال حمایت می‌کند. امریکا خود از داعش حمایت می‌کند تا آن‌ها کشورهای آسیای مرکزی را ناامن سازند.»
تحول در این دو متغیر می‌تواند دامنه تهدیدات تروریسم را نه تنها در افغانستان گسترش دهد، بلکه می‌تواند دامن‌گیر کشورهای شمال ما نیز گردد. در عین حال کشورهای شمال، به‌‌خصوص روسیه بی‌کار نخواهد نشست. آن‌ها تنها به بستن مرزها و افزایش نیروهای مرزی اکتفا نمی‌کنند، بلکه آن‌ها بر‌اساس ادبیات حمله پیش‌دستانه و یا پیش‌گیرانه که امریکا آن را خلق کرده است، حملات هوایی خویش را در خاک افغانستان بر علیه جریان‌های رادیکال آغاز خواهند کرد. در سوی دیگر تحول در سیاست‌های چین و همسویی این کشور با روسیه در مورد سوریه بیانگر این است که دیگر مثل گذشته نظاره‌گر اوضاع نخواهد بود، بلکه برای صلح و امنیت منطقه و برنامه اقتصادی خویش، اقدامات سلبی‌تری را روی دست خواهد گرفت.
سناریوی اقدامات نظامی ‌روسیه و چین در ظاهر می‌تواند برای ما و مردم ما خوب به‌نظر برسد، اما آغاز رقابت روسیه و چین و کشورهای شمال با امریکا در افغانستان به‌صورت عملی خواهد بود. در صورتی که این اقدامات با واکنش امریکایی‌ها مواجه شود، قطعا افغانستان می‌تواند به سوریه دوم به‌عنوان حوزه رقابت امریکا و روسیه تبدیل شود. قدرت‌های بزرگ پس از جنگ دوم جهانی به این عقلانیت رسیده‌‌اند که هیچ گاه به‌صورت مستقیم به علت سلاح هسته‌ای با یک‌دیگر نجنگند، بلکه در کشورهای ضعیف، شکننده و ناکام با یک‌دیگر رقابت کنند. بنابراین آغاز رقابت‌های قدرت‌های بزرگ به‌صورت عملی، آغاز بربادی افغانستان می‌تواند تصور شود.
در سوی دیگر تکثر برداشت در مورد جنگ و یا صلح با گروه طالبان ما را در درون دچار چنددستگی کرده است. هم‌چنان در میان ما کسانی هستند که هنوز باور به صلح دارند، در حالی که برخی دیگر جنگ در برابر طالبان را تنها راه پیروزی می‌دانند. به‌نظر می‌رسد که حالا زمان آن فرا رسیده است تا سیاستمداران ما تکثر برداشت‌ها و دیدگاه‌ها را کنار گذاشته و مانع از تبدیل شدن افغانستان به حوزه‌ای دیگر برای رقابت‌های عملی قدرت‌های بزرگ منطقه‌ای و فرا‌منطقه‌ای شوند. زمان آن فرا رسیده است که تفسیر از دشمن را واحد سازیم. بر اساس تفسیر واحد از دشمن، صفوف نیروهای امنیتی خویش را منظم سازیم. حالا زمان آن فرارسیده است تا از متغیر وابسته در سیاست‌های کشورهای فرامنطقه و منطقه خارج شویم و در مورد اقدامات احتمالی آن‌ها هوشیارانه تصمیم بگیریم. در صورتی که افغان‌ها مدیریت جنگ را در مبارزه با تروریسم در دست دارند می‌توانند از کمک‌های احتمالی دولت‌های درگیر بهره ببرند. در بدترین سناریو در صورتی که ما توانمندی مدیریت جنگ را از دست بدهیم و امریکا طرح مبارزه با تروریسم را در دست بگیرد، احتمالا زمینه مداخله روسیه و چین را نیز به همراه خواهد داشت و افغانستان به سوریه‌ای دیگر تبدیل می‌شود. از این‌رو اتحاد و همبستگی در میان نیروهای سیاسی و امنیتی افغانستان توان مدیریت همکاری را افزایش و یا مداخله کشورهای دیگر را کاهش می‌دهد. بنابراین تنها راه نجات افغانستان توانمندی حفظ ماهیت متغیر مستقل در تعامل با بازیگران منطقه و فرامنطقه در امر مبارزه با تروریسم است.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

کلیه حقوق متعلق است به رسانه افغانستان ما
دیزاین شده در سما