در پی حضور رییسجمهور غنی در کنفرانس سران شانگهای که بهصورت همزمان با بریکس برگزار شده بود، طرح عضویت افغانستان بهصورت رسمی پیشنهاد گردید. در این نشست عضویت هند و پاکستان که در سال ۲۰۱۴ پیشنهاد گردیده بود، مورد تایید تمامی اعضای عضو شانگهای قرار گرفت. پس از گذشت چند ماه، به میان آمدن طرح عضویت افغانستان در نشستهای فرعی این سازمان در شرایطی که روسیه و چین در امر مبارزه با تروریسم در خاورمیانه مشارکت دارند، میتواند گسترش علاقهمندی برای نفوذ روسیه و چین از طریق عضویت افغانستان در مسایل امنیتی افغانستان و منطقه آسیای مرکزی به حساب آید. در این اواخر در پی نگرانیهای تاجیکستان، روسیه حمایتهای کلان نظامی را به این کشور انجام داد و در مورد گسترش تروریسم بهخصوص داعش به کشورهای آسیای مرکزی ابراز نگرانی کرد. بر این اساس، گسترش نفوذ روسیه و چین در امور امنیتی افغانستان برای مبارزه با تروریسم با وجود حضور ناتو در افغانستان دو سناریو را تقویت میکند. سناریوی اول، همکاری میان روسیه و چین با ناتو در افغانستان و سناریوی دوم رقابت روسیه و چین با ناتو در افغانستان است.
سناریوی اول، همکاری روسیه و چین با ناتو: علیرغم اینکه روسیه با ناتو در اوکراین و سوریه در حال رقابت بوده است، همچنان مشترک بودن تهدید تروریسم و گسترش داعش برای ناتو و اعضای شانگهای میتواند بستر همکاری را فراهم سازد. با توجه به اینکه اخیرا آقای سرگی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، اعلام همکاری در امر مبارزه با داعش با ناتو در سوریه کرده است، این سناریو را تقویت میکند. در سوی دیگر طرح عضویت افغانستان در حالی مطرح میشود که داعش و جریانهای رادیکال، منافع کشورهای آسیای مرکزی، چین و روسیه را به خطر انداخته است. از اینرو هر گونه رقابت با غرب، موجب گسترش جریانهای رادیکال در خاک کشورهای منطقه خواهد شد. در عین حال، طرح همسویی منافع روسیه و چین با ناتو در افغانستان در شرایطی قابل طرح است که در روابط بینالملل قدرتهای بزرگ اغلب در یک حوزه با یکدیگر رقابت دارند و در حوزه دیگر تلاش میکنند، طرح همکاری را پیش برند. اگرچه طرح همکاری روسیه با ناتو در افغانستان به استثنای همکاری در امر مبارزه با مواد مخدر و تسلیحات نظامی، کمتر در ادبیات کلان قابل بحث است، با این حال یکی از سناریوهای احتمالی در گسترش نفوذ روسیه و چین از طریق میکانیزمهای شانگهای در امور افغانستان است.
سناریوی دوم، رقابت میان روسیه و چین با ناتو: با توجه به سیاستهای سد نفوذ این دو جریان و ابراز نگرانیهای پوتین در سازمان ملل متحد؛ طرح گسترش نفوذ روسیه و چین در افغانستان از طریق میکانیزمهای شانگهای موجب رقابت این بازیگران خواهد شد. گسترش نفوذ و اقدامات نظامی روسیه و چین در افغانستان میتواند با واکنش امریکاییها مواجه شود، این واکنشها از طریق پراکسیها، میتواند افغانستان را به سوریه دوم و بهعنوان حوزه رقابت امریکا و روسیه تبدیل کند. با توجه به اینکه قدرتهای بزرگ پس از جنگ دوم جهانی به این عقلانیت رسیدهاند که هیچگاه به صورت مستقیم به علت سلاح هستهای با یکدیگر نجنگند، بلکه در کشورهای ضعیف، شکننده و ناکام با یکدیگر رقابت کنند. از اینرو گسترش رقابت این قدرتها موجب جنگ سوم جهانی نمیشود.
با در نظر داشت این دو سناریو، مقامات حکومت وحدت ملی در قدم نخست باید، تکثر برداشتها در مورد جنگ و صلح در برابر طالبان، رادیکالیزم و تروریسم را از بین ببرند و برداشت مشترک برای امنیت و توسعه افغانستان اختیار کنند. پس از آن که نگرشها در امور امنیتی واحد گردید لازم است تا در قدم نخست در تعامل با کشورهای منطقه و دیپلوماسی چندجانبه تبعات مثبت و منفی تعامل با شانگهای و عضویت دایم با این سازمان در عین زمانی که با ناتو همکاری دارد، در نظر داشته باشند. سیاست قدرتهای بزرگی مانند روسیه و چین و ناتو در قبال افغانستان اغلب بهصورت مستقیم نیست، بلکه افغانستان در بسیاری از موارد متغیر وابسته به سیاستهای آنها در قبال یکدیگراند. به عبارت دیگر امریکا پس از حضورش در افغانستان، تنها نگران وضعیت داخلی افغانستان نبوده است، بلکه نگران منافعش در کل منطقه (جنوب آسیا، آسیای مرکزی و خاورمیانه) بوده است. بر این اساس اغلب تحلیلگران بر این باور بودهاند که افغانستان متغیری وابسته در سیاست خارجی امریکا در قبال منطقه و بازیگران منطقهای بوده است. امتداد چنین سیاستی موجب نادیده گرفته شدن منافع امنیتی افغانستان در لابهلای سیاستهای آنها و تبدیل شدن افغانستان به بستر رقابتها بهجای همکاری خواهد شد. از اینرو کارگزاران سیاست خارجی افغانستان بهعنوان یک بازیگر فعال لازم است تا در بهرهوری از همسویی منافع قدرتهای بزرگ از یکسو مترصد فرصتها برای فراهم سازی همکاری قدرتها در امتداد منافع افغانستان باشند و از سوی دیگر باید نگران انتشار رقابت احتمالی آنها از دیگر مناطق و آسیبهای آن برای منافع افغانستان باشند.