دختر بامیانی که موفق نشد در آزمون سراسری کنکور افغانستان قبول شود، اکنون به شغل چوپانی رو آورده است. آمنه ۳۳ سال دارد و دو سال پیش مدرسه را تمام کرد و در آزمون سراسری کنکور سال ۱۳۹۲ شرکت کرده اما به دانشگاه راه نیافت.
او در ولایت بامیان در مرکز افغانستان زندگی میکند. ولایت کوهستانی و فقیر افغانستان که چوپانی شغل شماری از خانوادههای روستایی در این ولایت است. خانوادههایی که یک و یا چند عضو خانواده آنان به چوپانی رو میآورند، خانوادههای فقیر و بیزمین هستند.
آمنه به دلیل اینکه آمادگی کافی برای عبور از سد کنکور افغانسان را نداشت، نتوانست به دانشکده دلخواه خودش راه یابد. او حالا رویای معلم شدن را در سر دارد؛ امیدوار است که روزگار با او یار شود و به آرزویش برسد.
او مجبور است برای تامین سوخت زمستان هیزم جمعآوری کند
آمنه چوپان، اکنون رسیدن به این آرزویش را بعید میداند. او در کنار اینکه چوپانی میکند پدر بیمار و پیری دارد که نمیتواند تنهایش بگذارد. آمنه حالا شده سرپرست پدر که تا رسیدن به کلاس ۱۲ معلم آمنه نیز بوده است.
این دختر بامیانی این راه را به آسانی نپیموده است، او میگوید: مشکلات زیادی داشتم. پدرم بیمار بود. شب تا صبح درس میخواندم و صبح میرفتم در امتحان شرکت میکردم. وقتی کلاس دوازدهم رسیدم، تلاش کردم که در امتحان مدرسه ناکام نشوم. در کلاس ما ۳۳ شاگرد بود و من مقام ۲۲ را در کلاس داشتم.
آمنه اکنون در کنار چوپانی بقول خودش کارهای دهقانی را هم پیش میبرد.
او اکنون تنها چوپان نیست. جمع آوری مواد سوخت از دور و نزدیک خانه هم بخشی از کار آمنه است، تا زمستان با این هیزم خانه اش را گرم کند.
آمنه دستهایش را به من نشان داد که از شدت کار شاقه، تکه و پاره شده بود. این دستهایی که حالا مرهمی ندارد، چند سال پیش نجات دهنده جان زنان دیگر در این منطقه بود، چون آمنه چند سال پیش درباره کمکهای اولیه آموزش دیده بود و به زنان دیگر کمک میکرد.
این دختر بامیانی میگوید: مردم مرا تشویق میکردند که دکتر شوم . در دوره آموزشی چهار ماهه کمکهای اولیه شرکت کردم و شاگرد اول کلاس شدم. اما به دلیل بیماری که داشتم نتوانستم رشته طب را بخوانم.
آمنه ساعت شش بامداد که به کار شروع میکند، تا شش شام، در کوهها و مزارع بسر میبرد. او عشق به مطالعه و درس دارد و کتابی را هم با خود به سر کار میبرد تا در اوقات بیکاریاش مطالعه کند. کتابهای زیست شناسی (بیولوژی)، دینی و اجتماعی از کتابهای مورد علاقه او است.
آمنه بازهم میخواهد در آزمون کنکور شرکت و به دانشگاه راه یابد
آمنه خانه محقر و گلی دارد. اتاقهای کوچک و به ظاهر کهنه. در گذشته خانه تنها معلم محل بوده است. پدر آمنه میگوید که ۳۰ سال در این محل معلم بوده و اولین با سوادهای منطقه را نیز او درس داده است.
مراد علی، پدر آمنه حالا ۶۰ سال سن دارد و زمین گیر است. بیماری او سبب شده حتی حقوق بازنشستگی خود را هم گرفته نتواند.
پدر آمنه میگوید: آمنه با مشکلات زیاد درس خواند. هم کار خانه را انجام میداد و هم مدرسه میرفت. میخواستم به آمنه بیشتر کمک کنم اما بیمار شدم و کمک بیشتر نتوانستم. کمکی که باید با آمنه میکردم نتوانستم.
پدر بیمار آمنه هنوز دخترش را به ادامه تحصیل تشویق میکند . آمنه میگوید که عشق او به آموزش باعث شده که تن به ازدواج نداده است.
آمنه در قریه رشک، ولسوالی یکاولنگ ولایت بامیان زندگی میکند. در این قریه زن با سواد هم و سن و سال آمنه وجود ندارد. اما آمنه هنوز به آینده امیدوار است. اگر فرصتی برایش دست دهد، در کنکور سال آینده شرکت خواهد کرد.
خانه محقر و گلی آمنه
آمنه تنها دختر افغان نیست که کنکور سرنوشت او را تغییر داده است. در آزمون سراسری کنکور سال گذشته افغانستان فقط ۱۱۸ هزار و ۱۴۵ نفر از ۲۴۶ هزار و ۲۲۹ نفر داوطلب کنکور موفق شدند به مراکز آموزش عالی، نیمهعالی و موسسات آموزش عالی خصوصی افغانستان راه یابند.
افغانستان یکی از کشورهایی است که کمترین میزان سرمایهگذاری را در زمینه آموزش داشته است، میزان سرمایهگذاری برای هر دانش آموز در افغانستان ۶۰ دلار در سال است، این رقم در پاکستان ۲۵۰ دلار است و در ایران به ۵۰۰ دلار میرسد.
در حال حاضر ۳۲ دانشگاه دولتی و ۸۲ دانشگاه خصوصی در سراسر این کشور وجود دارند که در حدود ۲۰۰ هزار دانشجو در این مراکز درس میخوانند.
ولی با تمام این نارساییها میزان افرادی که سالانه پشت کنکور این کشور میمانند، روزبهروز افزایش مییابد و انتظار میرود که این میزان بیشتر شود.
نصیر بهزاد بیبیسی