حاجی غالب با رهبر محلی داعش در زندان گوانتانامو در یک سلول بود
در افغانستان دو زندانی سابق گوانتانامو در دو سوی خط مقدم جنگ در برابر هم قرار گرفتهاند. هر دو از ولایت شرقی ننگرهار هستند و سابقه دوستی نزدیک داشتهاند اما حالا در برابر هم میجنگند.
حاجی غالب در ۲۶ فبروری/فوریه ۲۰۰۳ در ننگرهار به ظن داشتن ارتباط با مولوی عبدالکبیر والی طالبان در ننگرهار بازداشت شد و تا فبروری سال ۲۰۰۷ در زندان گوانتانامو بود. عبدالرحیم مسلم دوست از ۱۷ نوامبر ۲۰۰۱ تا ۱۷ اپریل ۲۰۰۵ در بازداشتگاه گوانتانامو بود.
حاجی غالب از جانب دولت افغانستان ولسوال (فرماندار) ولسوالی است و با دو فرزندش در برابر شورشیان گروه دولت اسلامی (داعش) میجنگد و عبدالرحیم مسلم دوست، رهبری داعش را در افغانستان بهویژه در شرق این کشور به عهده دارد.
ولسوالی اچین وکوت در ولایت ننگرهار در جمع نخستین خاستگاههای داعش به شمار میروند. این دو منطقه از مناطقی هستند که جنگجویان گروه داعش برای نخستین بار جنگهای جبههای را علیه نیروهای افغان راه اندازی کردند. در این مناطق قبلا افراد گروه طالبان فعال بودند، اما با ظهور گروه داعش، برخی از جنگجویان تغییر موضع داده و در صفوف گروه داعش جذب شدند.
به منظور دیدار با حاجی غالب ولسوال اچین که یکی از چهرههای ضدطالب و ضدداعش است، قصد سفر به این ولسوالی کردم. تا دست کم سه هفته پیش رفتن به این ولسوالی بازی با زندگی پنداشته میشد. اما پس از جنگهای شدید میان نیروهای افغان و جنگجویان داعش، که منجر به عقبنشینی این گروه شد، تهدیدهای امنیتی در مرکز ولسوالی کمتر شده است.
در مسیر راه به سوی خط اول جنگ میان نیروهای افغان و گروه دولت اسلامی، فرمانده ارتش افغانستان در منطقه به ما محلاتی را نشان داد که چند هفته قبل شورشیان داعش آنجاها موضع گرفته بودند. روستاهایی در اطراف ولسوالی که در هفتههای گذشته خالی از سکنه شده بود، حالا ساکنان آن کمکم در حال بازگشت بودند.
حاجی غالب زندانی سابق گوانتانامو هم مانند روزهای جنگ فرماندهان نظامی را همراهی میکند و از سنگرهای خط مقدم جنگ با گروه داعش بازدید میکند. در مسیر راه دورتر از مرکز ولسوالی از آقای غالب پرسیدم که آیا دوست سابقش در جنگهای اخیر در این ولسوالی نقشی داشت؟ او پاسخ داد: "اینجا فرماندهی در دست مسلمدوست است، خودش این دور و بر موجود است، همین حالا هم شاید در منطقه پیخه یا تختو نشسته باشد."
او برجی را نشان داد و گفت: "این برجی است که تا ولسوالی پنجاه متر فاصله ندارد. با دو فرزندم این جا آمده و آن ها را عقب زدیم. سوگند میخورم که در نزدیکی این پل نشسته و پانزده نفر آنها را کشتیم و شکست بزرگی دادیم."
حاجی غالب (چپ) کودکی را نوازش کرد که چندی پیش پدرش را اعضای داعش با انفجار بمب در زیر پایش، کشتند
عبد الرحیم مسلمدوست نخستین افغانی بود که با ابوبکر بغدای، رهبر گروه دولت اسلامی بیعت کرد و در شرق افغانستان رهبری جنگ را علیه دولت افغانستان به عهده گرفت.
حاجی غالب و مسلمدوست هر دو از ولایت ننگرهار و دوست دیرینه بودند. پنج سال را یک جا در زندان گوانتانامو سپری کردهاند و مدت طولانی هم در یک سلول بودند. آقای غالب میگوید وقتی که در زندان به آنها فرصت دست میداد، در مورد وضعیت منطقه خود با هم صحبت میکردند. او افزود که نظریات آقای مسلمدوست حتی در زندان هم تندورانه بود.
بر اساس اظهارات مقامهای امنیتی در ولسوالی اچین، جنگجویان گروه داعش پس از تلفات سنگین از مرکز ولسوالی دهها کیلومتر عقب زده شدهاند، اما فاصله سنگرهای نیروهای افغان تا مواضع داعش در حدی است که با دوربینهای ساده دیده میشود.
افراد گروه داعش حدود دو ماه پیش دوازده افغان را بر فراز کوههای ولسوالی اچین با بمب منفجر کردند. حالا این کوهها که مواضع داعش است، در تیررس سلاحهای سنگین نیروهای افغان قرار دارد.
در دست کم سه ماه گذشته جنگجویان گروه داعش در ولسوالی اچین بارها مورد حملات شدید هوایی و زمینی قرار گرفته و تلفات سنگینی را نیز متحمل شده است. روزی که ما در ولسوالی اچین بودیم، هوا پیماهای بدون سرنشین آمریکایی دو مرکز این گروه را در مناطق دور دست هدف قرار دادند که بر اساس اطلاعات مسئولان امنیتی، دستکم ۲۰ جنگجوی این گروه کشته شدند.
در ولسوالی اچین نیروها افغان هرچند سنگرهایشان را محکمتر کرده و در حال پیشروی هستند، اما گروه داعش هم آرام نیست و هنوز تهدید بزرگی پنداشته میشود.
فاصله سنگرهای نیروهای افغان تا مواضع داعش در حدی است که با دوربینهای ساده دیده میشود
در وقت بازگشت به مرکز ولسوالی، از آقای غالب پرسیدم که در افغانستان بسیاریها منتظر گفتوگو با مخالفان مسلح دولت هستند، در این صورت او به دوست پیشین و دشمن فعلی خود چه پیامی دارد؟
آقای غالب گفت: "اگر مسلمدوست جنگ را ترک کند و بیاید برادر ما است، از او استقبال میکنیم، اما اگر نیامد، با او میجنگیم. هر کسی که دشمن این وطن باشد، کودکان ما را یتیم و زنان را بیوه میکند، سوگند میخورم که چنین شخصی را با همین کلاشینکفم میکشم."
حاجی غالب پیشتر از ظهور داعش در جنگ با طالبان دست کم ۲۲ عضو خانواده از جمله دو همسر و فرزندانش را از دست داده است. حالا در فصل دوم جنگ، کار دیگر آقای غالب مرهم گذاشتن بر زخمهای مردمی است که از دست داعش آواره شدهاند. او هنگام توزیع کمک به خانوادههای بیجا شده کودکی را نوازش میکرد که جنگجویان داعش پدرش را از او گرفتهاند.
حاجی غالب در پایان روز در مرکز ولسوالی پیاده راه میرفت تا به مردمی که از جنگ خاطرههای تلخ دارند، این پیام را بدهد که این جا هنوز زندگی ادامه دارد.
داستان دشمنی حاجی غالب و مسلمدوست بیانگر گوشهای از تناقض منافع و جنگ در افغانستان است. در سالهای جنگ طولانی در این کشور از این دست داستانها زیاد بوده که دوستان را در برابر هم قرار داده است.