رییسجمهور اشرف غنی در هفتهی گذشته از جوانان خواست تا علیرغم افزایش ناامنی و مشکلات اقتصادی، به موج بزرگ مهاجرت از افغانستان ملحق نشوند.
آقای غنی گفت که دروازههای کشورهای غربی به روی ما بسته هستند و «عزت و احترام ما در افغانستان است».
هرچند این حرف برای بسیاری از افغانها، حرف بیمفهومی است.
دلیل آن تنها زندگی خود آقای غنی نیست که مسیرش را برای رسیدن به قدرت و شهرت در خارج از کشور هموار ساخت. او بیشتر سالهای بزرگسالی خود را در ایالات متحده زندگی و کار کرده است. آدرس خانوادههای اکثریت مقامات ارشد او نیز مانند اطلسی از پایتختهای جهان است، دور و نزدیک – فقط کابل نیست.
محمدعباس ۱۹ ساله، یک مکانیک کنار جادهای در کابل، درحالی که برای وقفهی نهارش درحال خوردن سیبزمینی و نان بود، گفت: «آنها چهطور ممکن است درد ما را درک کنند؟». ماه گذشته، زمانی که او تلاش کرده بود از مرز ایران به ترکیه عبور کند تا راهش را به ناروی – سرزمینی که او شنیده بود میتواند شغلی پیدا کند – بگشاید، گرفتار شده و به افغانستان بازگردانده شده بود.
آقای عباس گفت: «فرزندان خود آنها، در اروپا و آمریکا زندگی میکنند، درس میخوانند و خوش میگذرانند. خودشان در زرهپوشهای لوکس خود از مقابل ما میگذرند و حتا سرعت خود را کم نمیکنند – ما خاک میخوریم. و اگر شکایت کنیم، به دهان ما میکوبند.»
واقعیت وجود چنین دولتی، در میان موج مهاجرتها که بهنظر میآید درحال افزایش است، پذیرفتن درخواستها برای ماندن در کشور را دشوار ساخته است.
همچنین، علیرغم سرازیرشدن میلیاردها دالر کمک در طول دههی گذشته برای ایجاد ثبات در افغانستان، این وضعیت معضلی برای حامیان بینالمللی بهوجود آورده است؛ بهویژه در کشورهای اروپایی که اکثریت مهاجران افغانستان به آن سمت حرکت میکنند. تقریبا ۱۴۶۰۰۰ شهروند افغانستان در سال جاری به اروپا رسیدهاند.
سوالی که برخی از کشورهای اروپایی میپرسند این است: آنها چهطور میتوانند بااطمینان به سرمایهگذاری برای ایجاد ثبات در کشوری ادامه بدهند که در آن مقامهای ارشد دولت نیز نمیتوانند به فرزندانشان اجازه بدهند آنجا زندگی کنند؟ و سوال دیگر این است که: آنها چهطور میتوانند پس از ارسال میلیاردها دالر کمک به افغانستان درطی سالها، اکنون پذیرش سیل مهاجرانی را که به دروازههای آنها رسیدهاند برای نهادهای داخلی خود توجیه کنند؟
مارکوس پاتزل، سفیر آلمان در افغانستان، که کشورش حضور ۹۸۰ سرباز خود در این کشور را برای یک سال دیگر نیز تمدید کرده است، گفت: «بدیهی است که تمام کمکها در اینجا بیهوده نبوده است؛ پیشرفتهای زیادی صورت گرفته است. ولی ما باید این سوالات را از خودمان بپرسیم.»
دو فرزند آقای غنی در ایالات متحده زندگی میکنند. خانوادههای معاونان رییسجمهوری در ترکیه و ایران اقامت دارند. خانوادهی عبدالله عبدالله، رییس اجراییهی کشور، در هندوستان است. خانوادهی وزرای کابینه، مشاوران ریاستجمهوری، معاون وزیر و حتا تعدادی از مدیران سازمانها، همه در خارج از کشور زندگی میکنند.
یک مقام ارشد نزدیک به آقای غنی اذعان کرد که اگر تعداد کمتری از خانوادههای مقامها در خارج از کشور زندگی میکردند، این میتوانست الگوی خوبی باشد. اما او گفت، این حقیقت کشوری است که برای دههها بزرگترین جمعیت پناهندگان در جهان را داشته است.
این مقام که بهدلیل نگرانی از خشم همکارانش، بهشرط ناشناسماندن صحبت میکرد، گفت «در اکثر کشورهای درحالتوسعه، میبینید که تعداد قابلتوجهی از مقامهای عالیرتبهی دولت دارای دو تابعیت هستند. نه به این معنا که کار درستی است، بلکه تنها پذیرش یک واقعیت غمانگیز است».
تعداد زیادی از مقامهای ردهبالا در دولت افغانستان که خانوادههایشان در خارج از کشور زندگی میکنند، در طول جنگ، یک الگو بهوجود آورده است.
در سال ۲۰۱۰، جنرال استنلی مک کریستال که بعدها فرماندهی نیروهای ایالات متحده و ناتو در افغانستان شد، در جلسهای با شورای امنیت ملی رییسجمهور کرزی، این مسئله را براساس یادداشتهایی که توسط یکی از مقامهای افغان در این نشست به اشتراک گذاشته شده و توسط مقام دیگری تایید شده بود، بهعنوان یکی از دلایل ضعف در جنگ و دشواری پیروزی نام برد.
جنرال مک کریستال در این جلسه گفت: «پدر من ۸۶ ساله است و دو برادر/خواهرزادهاش یکی در خوست و دیگری در شیندند مبارزه میکنند». او با اشاره به معاون بریتانیایی خود، جنرال نیک پارکر، که هر دو پای پسرش در یک بمبگذاری کنارجادهای قطع شده بود، افزود: «پسر جنرال پارکر پای خود را در هلمند از دست داد». (جنرال پارکر در یک ایمیل گفت که خود او در جلسه حضور نداشته است، اما بعدها از جنرال مک کریستال درمورد آن شنیده است).
جنرال مک کریستال، پس از آن با یک سوال از وزرای افغانستان ادامه داد: «چه تعداد از شما مقامات عالیرتبهی افغانستان پسرانتان در میدان نبرد حضور دارند؟»
سکوت جلسه با سوال یک مقام ارشد امنیتی که میخواست مطمئن شود او ترجمهی این سوال را خود درست متوجه شده است، شکسته شد.
مقام رسمی نزدیک به آقای غنی گفت، دولت آقای غنی از سوی کشورهای حامی تحت فشار است تا افغانهایی را که اخراج کردهاند بپذیرد و توافقات قبلی با آن کشورها او را ملزم به انجام این کار میکند. اما همزمان، آقای غنی با دولتهایی مانند آلمان، سویدن و ناروی، برای ایجاد «عوامل بازدارنده» که میتواند جوانان را در افغانستان نگه دارد همکاری میکند. بهگفتهی برخی از مقامها، یکی از ایدهها، شامل تشویقهای مالی برای کارمندان مسنتر است تا نزدیک به ۳۰۰۰۰ فرصت شغلی برای جوانترها آزاد شود.
بهگفتهی صلاحالدین ربانی، وزیر امور خارجهی افغانستان، آلمان هدف اصلی بسیاری از افغانها است و در سال جاری نزدیک به ۸۰۰۰۰ تن وارد این کشور شدهاند. آقای پاتزل سفیر آلمان، گفت به ۴۳ درصد از کسانی که پروندههایشان مورد بررسی قرار گرفته، پناهندگی داده شده است.
آقای پاتزل گفت: «بهطورمعمول، ما باید ۵۷ درصد دیگر را بازگردانیم، اما در عمل، این کار دشواری است. امسال ما تنها ۷ نفر را بازگرداندهایم.»
وی افزود: «ما یک هواپیمای کامل را بازنمیگردانیم، اما میتوانم به شما اطمینان بدهم که سال آینده این تعداد بیشتر از ۷ نفر خواهد بود».
موضوع مرکزی در انتخاب مهاجران در آلمان، تمرکز بر پذیرش کسانی که است که در معرض خطر زندگی میکنند و پس از آن «مهاجران اقتصادی» قرار دارند. آقای پاتزل گفت که تصمیمگیری درمورد پناهجویان، فرد به فرد انجام خواهد شد.
اما فعالان حقوق بشر میگویند که در سال جاری، در طبیعت خشونتها در افغانستان تبعیضی وجود نداشته است و غیرنظامیان در مناطقی که زمانی امن درنظر گرفته میشدند، هدف قرار میگیرند.
احمدشجاع، عضو دیدهبان حقوق بشر میگوید: «امسال، وضعیت امنیتی کلی در افغانستان، بهطور قابلملاحظهای بدتر شده است – طالبان و دیگر شورشیان نشان دادهاند که آنها هم توان تسلطیافتن و هم توان بیثباتکردن اکثریت مناطق افغانستان را دارند…. در سوی دیگر این معادله، ظرفیت محدود دولت برای کمک به اخراجشدگان، با بحران فزایندهی بیجاشدگان داخلی، محدودتر شده است».
تلاشهای آلمان بر منصرفکردن افغانها از خروج از کشورشان متمرکز است. سفارت این کشور، به تقلید از استرالیا، یک کمپاین آگاهیدهی با تابلوهای تبلیغاتی بزرگی در شهرهای مهم افغانستان، آغاز کرده است. آنها تلاش میکنند از انتشار شایعات درمورد زندگی آسان و مرفه در آلمان جلوگیری کنند.
در یکی از بیلبوردها نوشته شده است: «ترک افغانستان؛ آیا شما با دقت در این مورد اندیشیدهاید؟»
دولت افغانستان نیز، با برجستهساختن خطراتی که مهاجران در مسیرهای دشوار بهسوی اروپا با آن مواجه میشوند، ازجمله طعمهی قاچاقچیان انسان شدن، کمپاینی را آغاز کرده است.
اما چنین کمپاینهایی، تاکنون موفقیت اندکی برای منصرفکردن مردم از ترک کشور داشتهاند.
آقای عباس، مکانیکی که از این مسیر بازگردانده شده بود، گفت: «قاچاقچی او قول داده بود در طول سفر، «به هر نفر در هر وعدهی غذایی مرغ سرخکرده بدهد». تمام آنچه گروه او دریافت کردند، یک قرص نان برای هر چهار نفر بود.
آقای عباس گفت: «من هرگز آرزو ندارم هیچ کسی به این سفر برود». اما او نمیتوانست در افغانستان بماند؛ کسبوکار بیفایده شده است و او نمیتواند روزانه بیشتر از ۳ دلار بدست بیاورد؛ «من بار دیگر برای رفتن تلاش خواهم کرد».
منبع: اطلاعات روز