در تقریبا دو سالی که از ظهور داعش در سوریه و عراق میگذرد، شیعیان در کشورهای دیگر نیز در معرض حملات گروههایی افراطی قرار گرفتهاند که برخی از آنها با داعش در ارتباط هستند. داعش و القاعده دشمن حکومت سعودی هستند. با وجود این، چرا سعودیها همچنان به رفتارها و اقداماتی که مستقیم یا غیرمستقیم به نفع داعش است، ادامه میدهند؟
در تقریبا دو سالی که از ظهور داعش در سوریه و عراق میگذرد، شیعیان در کشورهای دیگر نیز در معرض حملات گروههایی افراطی قرار گرفتهاند که برخی از آنها با داعش در ارتباط هستند. داعش و القاعده دشمن حکومت سعودی هستند. با وجود این، چرا سعودیها همچنان به رفتارها و اقداماتی که مستقیم یا غیرمستقیم به نفع داعش است، ادامه میدهند؟
به گزارش «تابناک»، جنیفر ویلیامز تحلیلگر ارشد پیشین مؤسسه بروکینگز و کارشناس مسائل مربوط به گروههای تروریستی در تحلیلی مفصل در این باره نوشته: از نگاه برخی غربیها، عربستان سعودی متحدی مهم در مبارزه با افراطگرایی خشن است. این کشور به ائتلاف به رهبری آمریکا در مبارزه با داعش پیوسته است و از سال های گذشته با القاعده درگیر بوده و برخی از شبکههای آن را منهدم و در یک مورد به آمریکا در پیشگیری از یک حمله القاعده کمک کرده است. هم القاعده و هم داعش در تبلیغات خود به حکومت سعودی حمله میکنند و در این کشور، حملات تروریستی مهمی انجام دادهاند. در دهه اول قرن بیست و یکم نیز درگیری خونبار و طولانی مدتی میان دولت سعودی و القاعده در جریان بود و مدتها طول کشید تا دولت توانست القاعده را سرکوب کند.
محمد بن نایف ولیعهد فعلی و وزیر کشور سابق عربستان که خودش نیز از یک حمله القاعده جان سالم به در برده و به شاهزاده مبارزه با تروریسم مشهور است، توانست اقداماتی را به اجرا بگذارد که کمک رساندن شهروندان سعودی به القاعده را سخت کند، از رسانههای حکومتی و مقامات مذهبی منصوب دولت استفاده کرد تا با تبلیغات جهادگرایان افراطی مبارزه کند و برنامهای جنجالی را به اجرا گذاشت تا برخی از افراطیها را بار دیگر جذب کرده و از اقدامات خشن آنها جلوگیری کند.
با وجود این، دولت سعودی همواره عمدا و سهوا دست به اقداماتی زده است که به تقویت گروههای تروریستی منجر شده و مشکل را تشدید کرده است. ریشه این اقدامات در واقعیتهای پیچیده حکومت سعودی است. به همین دلیل است که باید برای عربستان سعودی نقشی قابل توجه در حرکات تروریستی قائل شد؛ هرچند حکومت پادشاهی این کشور نیز در معرض خطر این گروهها قرار دارد.
حکومت سعودی چندین دهه است که مذهب سختگیرانه و متعصبانه وهابیت را مورد پشتیبانی خود قرار داده است و آن را در مدارس دینی تحت پوشش خود در سراسر دنیا آموزش میدهد. با توجه به قرابت آموزههای داعش و وهابیت، گسترش مدارس مذکور زمینه مناسبی برای قدرتیابی داعش ایجاد کرده است.
حتی اگر عربستان سعودی نیز وهابیت را در جهان اشاعه نمیداد، ممکن بود فردی مانند ابوبکر البغدادی در جایی ظهور کند ولی این تعداد فراوان پیروان همراه وی را مدارس سعودیها تربیت کرده است.
وهابیت در آموزههای محمد بن عبدالوهاب در قرن هجدهم ریشه دارد که مدعی بود با مبارزه با آن چیزی که بدعت مینامید قصد خالصسازی دین را دارد. وی مدعی بود اعمالی مانند زیارت، انحراف از اسلام راستین و مفهوم توحید است که در عقاید وی جایگاهی محوری دارد. از نگاه وی انحراف از توحید، بدترین گناهی است که فرد ممکن است مرتکب آن شود. تفاوت ابن عبدالوهاب با دیگر مسلمانان، گستره رفتارهایی بود که وی آن را خارج از توحید میدانست و به دلیل انجام آن، افراد را به ارتداد و خروج از دین متهم میکرد.
وهابیت امروزی از وهابیت ابن عبدالوهاب و ایدئولوژی داعش از وهابیت سنتی نیز تندتر شده است. برای مثال اگر چه ابن عبدالوهاب، شیعیان را غیر مسلمان میدانست، کشتن آنها را ضروری نمیدانست و معتقد بود باید آنها را به راه راست هدایت کرد. گروههایی مانند داعش، بخشی از افکار وهابی را در دستور کار خود قرار داده و خشونتی بیپایان را علیه شیعیان و دیگران شروع کردهاند.
علاوه بر شیعیان، حکام کشورهای مسلمان که از دیدگاه گروههایی مانند داعش به خروج از دین متهم میشوند، هدفی مهم برای حملات آنها در نظر گرفته میشود. با وجود این، پرسش مهم این خواهد بود که اگر گروههای وهابی مانند داعش و القاعده، حکومت سعودی را غیرمشروع میدانند و در تلاشند تا آن را ساقط کنند، چرا عربستان سعودی همچنان در حال اشاعه وهابیت است. آیا گام اول در مبارزه عربستان با داعش و القاعده نباید این باشد که با ایدئولوژی آنها مبارزه کند؟
جواب سؤال فوق مثبت است، ولی مسأله این است که دولت سعودی فکر میکند اگر قصد انجام چنین کاری را داشته باشد، همه وجود خود را به خطر خواهد انداخت. ریشه مشروعیت حکومت سعودی همین مذهب سختگیرانه وهابی است. ریشه این واقعیت به قرن هجدهم برمیگردد. وقتی آل سعود توافقی استراتژیک را با وهابیها منعقد کردند و دو طرف متعهد شدند که از یکدیگر حمایت کنند و این پیمان تا امروز مانده است. از آن جایی که بیشتر خاندان آل سعود از مردم معمولی محافظهکار عربستان تقید کمتری نسبت به مسائل دینی دارند، به حمایت شیوخ وهابی نیاز دارند تا از نظر مردم عربستان دارای مشروعیت فرض شوند.
بنابراین سعودیها در موقعیت بغرنجی گیر کردهاند. آنها از سویی باید از وهابیت حمایت کنند تا بتوانند در قدرت بمانند و از سوی دیگر حمایت از وهابیت غیرمستقیم به تقویت گروههایی مانند داعش منجر خواهد شد که قصد دارند حکومت سعودی را هم ساقط کنند.
همین واقعیات است که وضعیت مضحک امروزی را پیش آورده است. از سویی فرمان پادشاهی صادر میشود که حمایت معنوی و مادی شهروندان سعودی از گروههایی مانند داعش و النصره را غیرقانونی اعلام میکند و از سوی دیگر، 50 تن از علمای مذهبی سعودی از مسلمانان میخواهند، در مقابل روسیه، ایران و دولت سوریه متحد شوند و کسانی را که در سوریه مشغول جنگ با دولت سوریه هستند، مجاهدان مقدس مینامند.
ایران و عربستان سعودی به عنوان دو کشور مهم شیعه و سنی در سالهای گذشته درگیر رقابت بر سر کسب برتری در منطقه بودهاند و عربستان در این میان تلاش کرده، با تمرکز بر مسائل مذهبی، جمعیت بیشتر اهل سنت منطقه را علیه ایران بسیج کند. این وضعیت به گروههایی مانند داعش کمک کرده است که نیروهای بیشتری جذب کند. ادامه این روند میتواند به داعش کمک کند جنگی بزرگتر، طولانیتر و خونینتر را بر منطقه تحمیل کند. در همین شرایط حملات تروریستی به شیعیان عربستان تشدید شده است. بیشتر حملات اخیر در عربستان توسط داعش و یا افراد وابسته به داعش علیه شیعیان انجام شده است.
جنگ فرقهای که در منطقه به آن دامن زده شده، سبب گشته از دل رقابتهای منطقهای گروهی مانند داعش سر برآورد زیرا در شرایط اظهار درگیری فرقهای است که زمینه مناسب برای جذب نیرو به داعش فراهم میشود. هر جا جنگ باشد، هرج و مرج به وجود میآید و هر جا که هرج و مرج باشد، داعش به وجود میآید. برای مثال تا پیش از این در یمن، شاخهای از القاعده وجود داشت ولی وقتی که سعودیها به بهانه مقابله با نفوذ ایران در یمن مداخله نظامی کردند، سر و کله داعش هم در یمن پیدا گشت و حملات خونباری علیه شیعیان این کشور انجام شد.
سعودیها از یک طریق دیگر نیز به گسیل شدن جوانان منطقه به سوی داعش کمک میکنند. بنا به روایت سعودی، در منطقه یا باید دیکتاتورها حکومت کنند و یا آنکه مخالفانی خشن باید با زور و خشونت قصد سرنگونی دیکتاتورها را داشته باشند. وقتی که حالت دیگری وجود نداشته باشد، برخی جوانان ترجیح میدهند، راه دوم را انتخاب کنند.
سعودیها از این میترسند که اگر در جایی در منطقه حکومتی بر مبنای جنبشهای دموکراتیک شکل بگیرد، روزی دموکراسی به مرزهای آنها هم وارد خواهد شد. بنابراین در منطقه هر جا قرار باشد چنین روندی شکل بگیرد، سعودیها در صف مقدم مبارزه با آن قرار میگیرند. سعودیها در مصر از کودتایی حمایت کردند که حکومت برآمده از انتخابات محمد مرسی را ساقط کرده است؛ سعودیها در کشور همسایه خود یعنی بحرین دخالت نظامی کردند؛ به تحکیم قدرت حکومت پادشاهی اردن کمک کردند و مخالفان داخلی خود را نیز با خشونت سرکوب میکنند.
سعودیها با حمایت از دیکتاتورهای منطقه همه راههای مخالفت داخلی با حکومتها از طرق سیاسی را میبندند و بنابراین سبب تأیید این ادعای گروههایی مانند داعش و القاعده میشوند که برای رهایی از دیکتاتورهای منطقه راهی جز به دست گرفتن سلاح نیست. سعودیها هستند که مردم کشورهای گرفتار دیکتاتوری را وادار میکنند که از بین دیکتاتورهای ظالم و فاسد از سویی و افراطگرایی خشن از سوی دیگر یکی را انتخاب کنند. این رفتار سعودیها به این دلیل نیست که آنها عاشق افراطگرایی خشن هستند، بلکه از این میترسند که اگر روزی به مردم عربستان هم گزینه سومی مانند انتخابات پیشنهاد شود، جایی برای حکومت پادشاهی آل سعود باقی نخواهد ماند.
همان گونه که ایاد البغدادی از نویسندگان عرب اظهار داشته است، منویی که پیش روی مردم عرب قرار دارد، تنها دو گزینه دارد: حکومتهای مستبد و تروریسم؛ گزینه سومی وجود ندارد و سعودیها ترجیح میدهند که اوضاع همین طور بماند.
منبع:تابناک