با وجود آنکه گروه تروریستی داعش رسماً مسئولیت انفجارِ مرگبار و جنایتِ خونبار کابل را به عهده گرفت و نامِ عاملِ انتحاری آن جنایت را «جمیل الرحمن سعد» اعلام نمود؛ اما سخنگوی ریاست امنیت ملی افغانستان، شبکه‌ی حقانی و استخبارات پاکستان را عامل آن رخداد وحشتناک معرفی کرد.

 

بر فرضِ صحت و دقتِ این اتهام و استناد، چند پرسش‌ و سرزنش‌ جدّی بر پایه‌ی فرضیه و گمانه‌ی مذکور، متوجهِ دولت افغانستان و حامیان بین المللی آن می‌گردد. پرسشِ نخست اینکه: مگر پایگاه‌ها و پناهگاه‌های شبکه‌ی جهنمی حقانی در قلمرو کشور پاکستان نیست؟ آیا این سازمانِ دهشت‌افکن، مولود و مخلوقِ استخبارات نظامی پاکستان نیست؟ آیا بنیانگذار و سردسته‌ی این شبکه‌ی مزدور و مأمور (جلال الدین حقانی) مگر در خاک پاکستان، روان به مالک جهنم نسپرد؟ گمان نمی‌رود هیچ احدی (از جمله حکومت کابل و حامیان جهانی آن) در صحت این ادعا تردید داشته باشد.

عینِ همین وضعیت و حقیقت در ارتباط با گروه تروریستی طالبان نیز وجود دارد. نخستین سرکردۀ این گروه (ملا عمر) در بیمارستانِ کراچی درگذشت و دومین سرکردۀ آن (ملا اختر منصور) نیز در خاک پاکستان کشته شد و سومین سردسته‌ی آن (ملا هیبت الله) نیز توسط «شورای کویته» در قلمرو پاکستان به امارت طالبان منصوب گردید. حتی جناح‌بندی‌های درونی گروه طالبان، براساس جغرافیا و نام شهرهای پاکستان، نامگذاری و دسته‌بندی می‌گردد؛ مانند «شورای کویته» و «شورای پیشاور».

بر پایه‌ی حقایق فوق، کور و کر هم می‌داند که شبکه‌ی تروریستی حقانی و گروهِ دهشت‌افکن طالبان، سر در آخور کدام بیگانه دارند و از کجا حمایت و هدایت/ تسلیح و تجهیز می‌شوند. پرسشی که در اینجا مطرح می‌شود آن است که چرا دولت افغانستان با اِعمال فشار بر پاکستان، خواهان برچیده شدن پایگاه‌های آنان از قلمرو پاکستان و استردادِ سرکردگان و فرماندهانِ جنایت‌پیشه‌ی طالبان و شبکۀ حقانی نمی‌شود؟

در یک پاسخِ کلیشه‌ای و تکراری گفته می‌شود: دولت افغانستان فاقد توان و اهرم‌های لازم و کافی جهتِ اِعمال فشار بر پاکستان است. متأسفانه این پاسخ، مقرون به حقیقت است! اما پرسشِ اساسی‌تر در این میان آن است که آیا حامیان و شرکای بین المللی افغانستان (ایالات متحده، اتحادیۀ اروپا، پیمان ناتو و سازمان ملل) نیز از اِعمال فشار بر پاکستان و اصلاح رفتار آن کشور، عاجز هستند؟ آیا بیش از چهل کشور غربی قدرتمند و عضو پیمان ناتو که به مدت شانزده سال در افغانستان حضور نظامی دارند، از ابزارها و اهرم‌های لازم و کافی جهت اعمال فشار بر پاکستان و مهارِ سیاستِ تروریسم‌پروری آن کشور، برخوردار نیستند؟

به طور قطع، حامیان و متحدان بین المللی افغانستان (ایالات متحده، اتحادیۀ اروپا، پیمان ناتو و سازمان ملل) از چنین توان و امکان/ ابزارها و راهکارهای سیاسی، نظامی و اقتصادی در جهت تغییر رفتار یا انزوای پدرخواندۀ طالبان و شبکۀ حقانی (حکومت پاکستان) برخوردار هستند؛ اما ارادۀ سیاسی و عزم جدّی در میان حامیان جهانی افغانستان در جهت استفاده از این زرّادخانه‌ی عظیم وجود ندارد. به نظر می‌رسد دولت‌های غربی و سازمان‌های بین المللی درگیر در بحران افغانستان، از عزم راسخ و تمایل جدّی در جهت ریشه‌کنی و امحای ترور و تکفیر از این سرزمین برخوردار نیستند و تحقق چنان امری را مغایر با اهداف راهبردی و چشم‌انداز بلند مدتِ خود می‌بینند. شاید دولت‌های غربی (به ویژه ایالات متحده) در راستای مشروعیت بخشیدن به حضور نظامی دراز مدت خود در افغانستان، به وجود گروه‌ها و تهدیدهایی چون طالبان و شبکۀ حقانی، ضروت و نیاز داشته باشند و به همین دلیل، با شاخ و برگ‌های تروریزم و افراط‌گرایی در داخل افغانستان مبارزه می‌کنند؛ اما از پایگاه و پناهگاهِ اصلی ترور و تکفیر در افغانستان ( حکومت و اردوی پاکستان) عامدانه چشم‌پوشی می‌نمایند.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

کلیه حقوق متعلق است به رسانه افغانستان ما
دیزاین شده در سما