دیروز (پانزدهم جوزا) در یک اقدام هماهنگ و غیرمنتظره، پنج کشور مرتجعِ عرب (عربستان سعودی، امارات متحده، بحرین، مصر و لیبی) و یک کشور غیرعربی (مالدیو) همراه با حکومت فراری و بیآدرسِ منصور هادی، روابط دپلماتیک خود را با کشور کوچک و ثروتمند قطر قطع کردند. دولتهای مذکور از دپلماتها و شهروندان قطر خواستند که خاک این کشورها را قطع کنند و دیپلماتها و اتباع خود را نیز از قطر فراخواندند. بیدرنگ، سه کشور همسایه و متحدِ قطر در شورای همکاری خلیج (عربستان، امارات و بحرین) مرزهای زمینی، دریایی و هوایی خود را بر روی این کشور کوچکِ همسایه بستند.
دولتهای مذکور، کشور قطر را به حمایت از تروریزم و دخالت در امور کشورهای عربی متهم نمودند!
مقصود آنها از «دخالت در امور کشورهای عربی و حمایت از تروریزم» یقیناً دخالت و تجاوز رسمی و جمعیِ و لشکرکشی علنیِ «شورای همکاری خلیج» به دو کشور عربیِ یمن و بحرین و کشتار و سرکوبِ عربهای این دو سرزمین نیست! همچنین مقصود آنها، حمایتِ جمعی و غیرعلنیِ دولتهای مرتجع عرب از تروریزمِ تکفیری و ویرانگر در دو کشور عربیِ عراق و سوریه نیست؛ زیرا ارتجاعِ سیاهِ عرب و دولتهای گوش به فرمان امریکا و انگلیس در خاورمیانه، تجاوز به یمن و بحرین و حمایت از ترور و تکفیر در سوریه و عراق را وظیفهی ذاتی و جمعی خود میدانند که از سوی اربابان خارجی (امریکا و انگلیس) به آنان واگذار شده است! مقصود آنان از عبارات مذکور، حمایتِ دولت قطر از گروه اخوان المسلمین (به ویژه از محمد مرسی در مصر) است و نیز عدم تمکین و تسلیم کشور قطر در برابر سیاستهای تفرقهافکنانهی سعودی!
با این حماقت و بلاهتِ سرانِ سعودی، شکاف و شقاقِ عظیم در اردوگاهِ ارتجاع عرب و جبههی آمران و حامیان و تمویلکنندگانِ «ترور و تکفیر» در منطقه و جهان، پدید آمد. پس از این رویداد، دولتهای سعودی و امارات باید هم بار سنگینِ جنگ و تجاوز به یمن و بحرین را به تنهایی به دوش بکشند و هم هزینههای سرسامآورِ تجهیز و تسلیحِ تروریستها در عراق و سوریه را به تنهایی پرداخت کنند.