ایالات متحدۀ امریکا خود را بزرگترین سردمدار و پرچمدار دموکراسی و حقوق بشر در زیر این آسمان کبود میداند و اغلبِ تجاوزات، لشکرکشیها، توسعهطلبیها و دخالتهای نظامی و سیاسی خود در امور دیگر کشورها را با دستاویزِ ترویج دموکراسی و حقوق بشر، توجیه و تبیین میکند.
به گزارش سایت افغانستان ما، نوشتار حاضر بر محور بسط و پاسخگویی به این پرسش اساسی شکل گرفته است که این مدعی ترویج و تقویت حقوق بشر در جهان، خود در عرصهی عمل و دنیای واقع تا چه مقیاس و میزان به اصول و معیارهای حقوق بشری پایبند است؟
هرگاه پدیدۀ «حقوق بشر» و حراست از حقوق و کرامت انسانها را محدود و مختص به مرزهای ملی و جغرافیای سیاسی کشورها بدانیم و نه یک پدیدۀ جهانی و انسانی؛ در این فرض میتوان ادعا کرد که نظام سیاسی ایالات متحده در قلمرو مرزهای ملی و نسبت به شهروندان و اتباع کشور امریکا، حقوق بشر را تا حدودی رعایت کرده است. هرچند موارد پرشمار از نقض حقوق اساسی و مدنیِ سرخپوستان بومی و سیاهپوستانِ افریقاییتبار در تاریخ گذشتهی امریکا و نیز وضعیت کنونی این کشور، قابل انکار و تردید نیست؛ ولی ما در نوشتار حاضر وارد این بحث دنبالهدار نمیشویم.
اما هرگاه مقولهی حقوق بشر را یک امرِ جهانی و انسانی و فارغ از چارچوب جوامع سیاسی و مرزهای ملی و جغرافیایی کشورها و ملت ما در نظر بگیریم (که حقیقت ماجرا هم اینگونه هست)؛ در این فرض باید سوگمندانه اذعان نمود که ایالات متحده بزرگترین نقضکنندۀ حقوق انسانها در سطح جهان به شمار میرود. دولت امریکا به دلیلِ ماهیت و خوی توسعهطلبی، استیلاجویی و استکبار ورزی نسبت به سایر دول و ملل جهان، در محورها و بسترهای ذیل مرتکبِ نقضِ فاحش و گستردۀ حقوق بشر و حقوق بین الملل گردیده است:
3)حمایت از رژیمهای ضد مردمی و ناقض حقوق بشر:
از آنجا که نظام سیاسیِ ایالات متحده، تأمین و تضمین منافع حیاتی و امنیت ملی کشور امریکا یا به عبارت بهتر «تداوم سیطره و سیادتِ این کشور بر کل جهان» را در سرلوحهی کار و پیکار خود تعریف و ترسیم میکند؛ بدیهی است که در راستای دستیابی به این اهداف، ایالات متحده با دولتها و سازمانهایی طرح دوستی و همکاری و مشارکت میریزد که تأمینکنندۀ منافع و مطامع استکباری و توسعهطلبانهی امریکا در سطح جهان باشند. طبعاً نظامهای ملی، مستقل، مشروع و متکی به مردم هیچگاه نمیتوانند تأمینکنندۀ منافع و آلت دستِ یک دولتِ سلطهجوی بیگانه قرار گیرند؛ در حالی که رژیمهای کودتایی، موروثی، سرکوبگر، ضدمردمی و فاقد مشروعیت، ذاتاً از آمادگی گسترده جهت اتکا به بیگانگان و تأمین و تضمین منافع استعماری ابرقدرتها (از جمله امریکا) برخوردار هستند. معمولاً به دلیل همین نیازمندی متقابل و پیوند منافع مشترک و نامشروعِ سلطهجو و سلطهپذیر، رژیمهای کودتایی، استبدادی، مردمستیز و فاقد پایگاه اجتماعی عموماً در جرگهی دوستان و وابستگان به امپریالیزم امریکا قرار میگیرند.
اینگونه نظامهای توتالیتر و متکی به سرنیزه با اتکا و اعتماد به حمایتهای نظامی، اطلاعاتی، سیاسی و اقتصادی ابرقدرتِ امریکا، دست به قلع و قمع گستردۀ منتقدان، سرکوب بیرحمانهی شهروندان، سلب حقوق و آزادیهای مردم، نقض فاحش حقوق بشر، ایجاد فضای رعب و وحشت و تصفیه و ترور سیستماتیکِ مخالفان سیاسی خود میزنند و طعباً دولت ایالات متحده به دلیل حمایتهای همهجانبه از این رژیمهای سرکوبگر و بیرحم، شریک جُرم آنان در تمام این جرایم و جنایات (از جمله نقض حقوق بشر) به شمار میرود.
در گذشتههای نه چندان دور، ایالات متحده از رژیمهای سرکوبگر و ناقضِ حقوق بشر مانند «چیانکایچک» در چین، ژنرال «فرانکو» در اسپانیا، «سالاز» در پرتغال «ترخیلو» در جمهوری دومینیکن «باتیستا» در کوبا، ژنرال «سوهارتو» در اندونیزی، حسنی «مبارک» در مصر، ژنرال «پینوشه» در شیلی، ژنرال «ضیاء الحق» در پاکستان، ژنرال «کنعان اُورِن» در ترکیه، فردیناند «مارکوس» در فلیپین، رژیم آپارتاید در افریقای جنوبی و ... حمایت علنی و عملی میکرد و طبعاً شریک حقوقی و منطقیِ جرایم، جنایات، ترورها و کشتارهای پرشمار آنها به شمار میرود.
در حال حاضر نیز ایالات متحده از رژیمهای کودتایی، موروثی، قرون وسطایی و فرسودهای چون آلسعود در عربستان، آلخلیفه در بحرین، آلثانی در قطر، رژیم نظامی ژنرال سیسی در مصر و ... حمایتِ عیان و نهان به عمل میآورد و این پشتیبانی بیدریغ، دستان خونآلود آنان را برای ارتکاب هر نوع جنایت و آدمکشی، باز و آزاد میگذارد. معقول و مقبول نیست که امریکا، شریکِ قراردادِ 400 میلیارد دلاری با آلسعود باشد؛ اما شریکِ جنایات و گردنزدنهای آن خاندان نباشد!
4) حمایت از رژیمهای متجاوز و اشغالگر:
بیتردید نقض حاکمیت و مالکیت ملتها بر سرزمین و سرنوشت خود، تعرض و تهاجم به قلمرو سرزمینی آنها، اشغال نظامی زیستبوم آنان و یا غصبِ دایمِ دار و دیار جوامع و ملتها، از مصادیق بارز و شاخصِ نقض حقوق بشر و نفی حقوق بین الملل به شمار میرود. چه دولتهای متجاوز و اشغالگر و چه حامیان نظامی، تسلیحاتی، سیاسی و اقتصادی آنها، در جرایم و جنایاتِ ناشی از آن تجاوزات و اشغالگریها، شریک و مجرم محسوب میشوند.
از این زاویهی دید نیز ایالات متحده در صدرِ لیستِ ناقضان حقوق بشر جای میگیرد؛ زیرا امریکا با حمایت از رژیمهای متجاوز، غاصب و اشغالگر در سراسر جهان، شریک جرایم و جنایات آنان به شمار میرود.
از بدو تأسیس کشور جعلی اسرائیل در متن سرزمینهای اعراب فلسطینی در سال 1948، امریکا بزرگترین حامی نظامی، تسلیحاتی، سیاسی و اقتصادی این رژیمِ نامشروع بوده است. در طول 69 سال گذشته، صهیونیستهای نژادپرست به مدد سلاح، پول و پشتیبانی سیاسی امریکا، سرزمین فلسطین را غصب و 5/5 میلیون تن از فلسطینیان را آواره نمودند. صهیونیستها با حمایتِ مادی و معنوی ایالات متحده، بخشهای از قلمرو سرزمینی سوریه، مصر، اردن و لبنان را مورد تجاوز و اشغال قرار دادند. اسرائیل با جنگندههای اف 14 و اف 16 امریکا، پایگاههای هوایی و سایتهای نظامی چهار کشور عربی را بمباران کرد. با همان جنگافزارهای امریکایی، تأسیسات هستهی عراق و سوریه را ویران کرد. همین اکنون نیز اسرائیلیها با هیلوکوپترهای «آپاچی» و اف شانزدهها و موشکهای «کروز» امریکا از سال 2000 تا 2016، سه هزار کودک فلسطینی را کشتار کردهاند و به رژیم کودککُش صهیونیستی متفخر شدهاند. ارتش اسرائیل، شیخ احمد یاسین روحانی نابینا و 70 سالهی فلسطینی را با «آپاچی» امریکا هدف قرار داد و سید عباس موسوی دبیرکل پیشین حزب الله لبنان را با «کروز» به شهادت رساند. گردانهای آژانس یهود و بعدها ارتش اسرائیل، قتل عامهای دیریاسین، کفر قاسم، صبرا و شتیلا را به پشتگرمی حمایتهای امریکا و دیگر قدرتهای غربی مرتکب شدند. شهرکهای یهودینشین در قلبِ سرزمینهای فلسطینی، با حمایت امریکا و اروپا و سرمایهی یهودیان امریکایی و اروپایی، احداث و آباد میشوند.
علاوه بر اسرائیل که نماد تجاوز و توحش در جهان معاصر و نورچشمِ قدرتهای غربی به شمار میرود، ایالات متحده از رژیم متجاوز و کودککُش آلسعود در بمباران و محاصرهی کشور و مردم فقیر یمن و سرکوب مردم بحرین نیز حمایتِ علنی و عملی میکند. آلسعود نیز دقیقاً مانند آلیهود، با جنگندههای اف 16 و موشکهای کروز و بمبهای ساخت امریکا، زنان و کودکان یمن را به خاک و خون میکشد و با شناورهای جنگی ساخت امریکا، مردم و کشور یمن را در محاصرۀ 5/2 ساله و در معرض قحطی و نابودی قرار داده است.
بیگمان اگر حمایتها و هدایتهای عیان و نهانِ امریکا و چراغِ سبزِ این کشور نبود، رژیم ارتجاعی و قبیلهای آلسعود، نه جرأت و جسارت حمله به یمن و کشتار مردمِ تهیدست آن کشور را داشت و نه توان و شهامتِ اشغال نظامی بحرین و سرکوب جنبش مدنی مردم آن سارمان را.
برپایهی کدام منطق و قانون و حقوق میتوان پذیرفت که به تصریح مقامات ایالات متحده، اسرائیل و آلسعود «شرکای راهبردی» و «متحدین قابل اعتمادِ» امریکا باشند و با تکیه بر حمایتهای آن شریک و متحد راهبردی، دست به تجاوز و جنایت بزنند؛ اما دولت امریکا «شریک جرم» آنان در آن تجاوزات و اشغالگریها به شمار نرود؟!