موصل دومین شهر بزرگِ عراق و تاریخیترین شهر این کشور، پس از سه سال اسارت در چنگال گروه تکفیری ـ تروریستی داعش، سرانجام با همّت نیروهای مردمی و ارتش عراق، آزادی خود را بازیافت.
به گزارش سایت افغانستان ما، موصل در جوزای 1393 بدون جنگ و مقاومت سقوط کرد و به پایتخت خلافتِ خودخواندۀ داعش تبدیل شد. آزادسازی این شهر پس از هشت ماه جنگِ خانه به خانه (همزمان با تأیید خبر مرگ سرکردۀ خلافت اسلامی ـ ابوبکر البغدادی ـ توسط داعش)، درسها و عبرتهای ارزشمند و گرانسنگ در فازِ پیکار با تروریزم و افراطگرایی در اختیار همگان میگذارد که برای دیگر کشورهای درگیر با پدیدۀ ترور و تکفیر میتواند سرمشق و راهگشا باشد:
1) تسخیر موصل و شکست خلافت ترور و توحش که امنیت و مصونیت منطقه و جهان را با تهدید و چالش جدّی مواجه ساخته بود، با فتوای مرجعیت دینی و اعلامِ بسیج عمومی توسط زعامت مذهبی، ممکن و میُسر گردید، نه با ائتلافهای شعاری و تکراریِ پیکار با تروریزم یا نیروهای ناتوی غربی و عربی!
صدور حکمِ جهادِ دینی و پیکار مقدس اسلامی توسط مرجع اعلا و فقیه پارسا حضرت آیت الله سیستانی و همسویی و همگامی سایر عالمانِ شیعه و سنیِ عراق با آن فرمان دینی، عِرق دینی و غیرت مذهبیِ جوانانِ مؤمن و غیور عراقی را به جوش آورد و سنگرهای مبارزه با ترور و تکفیر را مملو از نیروهای جان برکف و شهادتطلب نمود. این رزمندگانِ جهادگر و فداکار با ایثارِ جان و جهانِ خود، وجب به وجب خاک عراق از تکریت و فلوجه و بعقوبه و رمادی تا سنجار و موصل را از چنگِ ایادی استکبار جهانی و ارتجاع منطقه بیرون آوردند.
2) دولت عراق به پیروی از فتوا و فرمان مرجعیت دینی، در کنار ارتش کلاسیک این کشور، نیروهای مردمی، مکتبی، آرمانی و متکی به سلاح ایمان و اعتقاد موسوم به حشد الشعبی/ بسیج مردمی را ایجاد و سازماندهی کرد. این شجرۀ طیبه که با پیشگامی مراجع، علما و عناصر جهادی و انقلابی به وجود آمد، پروسهی پیچیدۀ مبارزه با تروریزم تکفیری را رنگ و بوی دینی و مکتبی و حال و هوای مردمی و همگانی بخشید و بار مسئولیتِ دولت و ارتش عراق را سبکتر کرد.
رزمندگان حشد الشعبی با تکیه بر نیروی ایمان و انگیزههای جهادی و شهادتطلبی، فصل جدید و فاخری در تاریخِ مقاومتِ جهادی عراق و منطقه گشودند و به جهانیان نشان دادند که اسلام و ارزشهای بیمانند آن مانند جهاد، شهادت، ایثار، فداکاری و ستمستیزی چگونه میتوانند زمینههای نجات و رهایی ملتهای دربند را از سیطره و اسارت شبکههای ترور و توحش فراهم کنند.
3) تا زمانی که دولت و ملت عراق آنچه را خود داشت ز بیگانه تمنّا میکرد و دفاع از حاکمیت ملی و تمامیت ارضی خود را از ائتلافهای بین المللی و قدرتهای خارجی و پیمانهای امنیتی با بیگانگان مطالبه میکرد؛ یک سوم از خاک عراق و صدها شهر و شهرک و روستا، یک شبه به دام و کام دشمن رفت و زمزمهی تجزیه و تقسیم کشور عراق از پایتختهای ممالک ارتجاعی منطقه به گوش رسید؛ اما از روزگاری که عراقیها به داشتهها و سرمایههای خود (مردم، مکتب و مرجعیت) تکیه کردند و از بیگانگان و طمعورزان بیرونی، قطع امید نمودند، پیروزیها و آزادسازیها یکی پس از دیگری به سراغ دولت و ملتِ عراق آمد و شهرهای اشغال شده (تکریت، فلوجه، بعقوبه، رمادی، سنجار، موصل و ...) از سیطرۀ خلافتِ ترور و توحش آزاد گشت.
با در نظرداشتِ تحولاتِ الهامبخش و امیدآفرینِ فوق در کشور عراق، اینک شایسته و بایسته است که دیگر ملتها و دولتهای درگیر با پدیدۀ ترور و تکفیر مانند افغانستان، سوریه، لیبی و سومالی، از این تجربیاتِ گرانسنگ و راهگشای ملت و دولتِ عراق در امر مبارزه با تروریزم، الگو و سرمشق بگیرند و با الهام از راهکارها و ابزارهای آنان، بر هیولای ترور و تکفیر و توحش فایق آیند.
تجربیات و آموختههای دولت و ملتِ عراق به ما میگوید: در این مبارزۀ دشوار و نفسگیر؛ اولاً باید عاملِ ایمان و آرمان و نیروها و مؤلفههای ذخیره و نهفته در دیانت و شریعت (ایمان، جهاد، شهادت، ایثار، فداکاری و ...) را وارد میدانِ کار و زار نمود؛ تا بتوان در برابر ایدئولوژی شیطانی و نیروی اهریمنی آدمکشان و جانیانِ داعش ایستاد؛ ثانیاً از انرژی متراکم و نیروی پایانناپذیرِ رزمندگانِ متعهد، معتقد، مکتبی، جهادی و مردمی در جهت مهار و سرکوب پدیدۀ ترور و توحش، باید مدد جُست و تنها این نیروهای با انگیزه و فداکار و جاننثار میتوانند در برابر جنگجویانِ انتحاریِ و بهشتجوی شبکههای تروریستی ایستادگی کنند؛ ثالثاً دولتها و ملتهای درگیر با تروریسم و افراطگرایی به جای تکیه بر سلاح و قدرت بیگانگان که قادر به تأمین امنیت شهرهای خود نیستند و امضای پیمانِ امنیتی و قرارداد خرید سلاح با این و آن، باید به داشتهها و انباشتههای خود (نیروهای مکتبی، تودههای مردم و قدرت ایمان و فداکاری آنان) اتکا و اعتماد کنند؛ تا مانند ملت عراق، شاهد نصر و ظفر را به آغوش کشند.