دادگاه عالی مصر «محمد مُرسی» رئیس جمهور پیشین این کشور را به اتهام جاسوسی برای قطر و حمّاس به حبس ابد محکوم کرد. مُرسی نامزدِ مورد حمایت جنبش اخوان المسلمین بود که در یک انتخابات آزاد، رقابتی و عادلانه به ریاست جمهوری مصر رسید و پس از یک سال زمامداری، با کودتای جنرال عبد الفتاح السیسی (وزیر دفاع وقت) از مقام خود برکنار و به زندان انداخته شد.
اعتراضات هوادارنِ اخوان و مُرسی با شدّت و خشونت سرکوب گردید؛ تا آنجا که تنها در یک روز، دو هزار تن از معترضان به کودتای نظامی در میدانِ «رابعۀ عدویه» مقتول و مجروح گردیدند. در پرتو سکوت و مماشاتِ دول عربی و غربی، السیسی و ارتش مصر دست به قلع و قمع گستردۀ رهبران و فعّالان اسلامگرا در این کشور زدند و ضمن مصادرۀ اموال و انحلالِ سازمان اخوان المسلمین، اکثر رهبران جریان مذکور را به زندان انداختند.
چنانکه در کشور دیگرِ شمال افریقا (الجزایر) نیز شبیه همین سناریو قبلاً تکرار شده بود. پس از پیروزی قاطع و خیرهکنندۀ جبهۀ نجات اسلامی در انتخابات پارلمانی الجزایر، جنرال امین زیروال وزیر دفاع وقت، طی یک کودتای بدون خونریزی، شاذلی بن جدید رئیس جمهور الجزایر را وادار به کنارهگیری کرد و با تمرکز قدرت در دستان خود و نظامیان، انتخابات را باطل و پیروز انتخابات (جبهۀ نجات اسلامی) را غیرقانونی اعلام کرد و رهبران آن (عباس مدنی و علی بلحاج) را به زندان افکند.
در کشور افریقایی دیگر (نیجریه) نیز حزب نهضت اسلامی به رهبری شیخ ابراهیم الزکزاکی که به مبارزۀ مدنی و عاری از خشونت پایبند بود، موردِ سرکوب بیرحمانهی ارتش این کشور قرار گرفت و رهبران آن به زندان انداخته شد.
در کشور عربی بحرین نیز «جمعیت الوفاق» به رهبری شیخ علی سلمان که بیشترین کرسیها را در پارلمان این کشور در اختیار داشت و به مبارزۀ سیاسی و عاری از خشونت معتقد بود؛ موردِ سرکوبِ خشن و خونینِ آلخلیفه قرار گرفت و راهبران ارشد آن در زندان به سر میبرند.
به همین قیاس سیاق، نهضت اسلامی تونس، نهضت اسلامی تاجیکستان، حزب اسلامی آذربایجان و دیگر احزاب اسلامگرایی که به مبارزۀ سیاسی ـ مدنی و پرهیز از خشونت و خونریزی اعتقاد داشتند؛ هرگز مجال فعالیتِ سیاسی و رقابت انتخاباتی و دستیابی به قدرت را نیافتند.
نمونهها و شواهد فوق نشان میدهد که سران کشورهای اسلامی و سردمدارانِ قدرتهای جهانی در یک تبانی اعلام نشده، عزم جزم کردهاند تا گروهها و جریانهای اسلامگرای معتدل و مسالمتطلب را نه تنها مجال فعالیت و دستیابی به قدرتِ سیاسی ندهند؛ بلکه دست به زجر و زندان و تبعید و سرکوبِ خشن و خونین آنها بزنند. نتیجهی طبیعی و بدیهیِ سرکوب و آزارِ اسلامگرایانِ معتدل و ضد خشونت، ظهور و رونقِ گروههای تروریستی، تکفیری و خشونتطلب (داعش، القاعده، بوکو حرام، الشباب، طالبان و ...) در دنیای اسلام خواهد بود.
مسیح ارزگانی