بنا بر گزارشات رسیده اکثر محوطههای باستانی با پیشینه تاریخی کشور،مورد غارت قاچاقچيان و افراد محلي واقع شده و اين موضوع همچنان ادامه دارد.
فيليپ مارکوس باستانشناس و سرپرست تيم فرانسوي باستانشناساني که تحت حمايت دولت مشغول کار در کشورمان است، در این باره گفته است: فکر ميکنم مطلقا هيچ محدوده باستانی در افغانستان باقي نمانده باشد که به نحوي از غارت قاچاقچيان در امان مانده باشد.
وی با بیان این مطلب افزوده که در واقع تجارت غيرقانوني اشياي تاريخي در افغانستان مسئله بسيار مهمي است و با ساير فعاليتهاي غيرقانوني ديگري که هماکنون در کشور جريان دارد، ارتباط مستقيم دارد
بر همگان روشن است که موقعيت کشورمان در جاده باستاني ابريشم به عنوان يک رابط ميان شرق و غرب، ميراث فرهنگي بسيار غني و ارزشمندي را در دل خود جای داده است اما متاسفانه چندين دهه جنگ و نبرد تمام تلاشهايي را که در حمايت و يا بررسي اين آثار صورت گرفته بود ازميان برده است.
در ضمن نبود و فقدان مقررات مشخص قانوني در حمايت از اين آثار بينظير نیز سبب شده که اکنون بسياري از اين آثار توسط قاچاقچيان به خارج از کشور منتقل شود. علاوه بر اين سرعت رشد اين روند در کشور شرايطي مخاطرهآميز يافته است و روز به روز بر تعداد اشیاء مسروقه افزوده می شود.
مسئولین معتقدند کشف و غارت این گنجینه های با ارزش باستاني بیشتر توسط روستاييان فقيري که اغلب براي افرادي از طبقه متوسط کار ميکنند، صورت میگیرد به این شرح که افرادی با تحریک روستاییان که اکثرا در برخی موارد بیکارند، آنها را مجبور به حفاری در محدوده های باستانی مینمایند.که میتوان نبود کار مناسب برای این روستائیان را از دلایل اصلی این حفاری های غیر قانونی دانست که تاکنون دولت نیز هیچ اقدامی در این راستا انجام نداده است.
اما عامل اصلي بسياري از مشکلات درجاي ديگر است، خارج کردن اشيايي با قدمت بيش از صد سال در افغانستان غير قانوني است اما شرايط براي اعمال اين قانون بسيار نامناسب و ضعيف بوده و بيشتر آثار تاريخي همچنان در سطح وسيعي توسط قاچاقچيان ربوده و به کشورهاي ثروتمند برده ميشود و مسئولین افغانستانی هیچ اقدامی در این رابطه نمیتوانند انجام دهند.
از سوی دیگر اکثر مردم از اهميت اين آثار آگاه نيستند و تنها فکر ميکنند چقدر خوب است که فلان شي در قفسه و ويترين خانهای در انگلستان يا فرانسه باشد، به جای اینکه در خرابه های افغانستان خاک بخورد و یا در موزیم های کشور خودمان مورد سرقت قرار گیرد. ولی اين قبيل افراد در هر جاي جهان که باشند باید بدانند به همان اندازه غارتگران، در نابودي سايتهاي باستاني نقش ومسئوليت دارند.
مسئولین مربوطه باید تلاش نمایند تا این رویه نابخردانه را با توقف بازار تقاضا این اشیا در جهان، متوقف نمایند و اعلام نمایند که خرید این قبیل اشیاء در واقع بخشی از روند جرم محسوب می شود.
این عمل ناجوانمردانه قاچاقیان اشیاء باستانی و همکاری مردم فقیر با آنها از یک سو، و بی تجربگی و نداشتن تخصص کافی برخی از مسئولان از سوی دیگر باعث تخریب همه جانبه آثار باستانی کشور شده است.
به طور مثال دولت افغانستان مجوز بهرهبرداري از معدن مس عینک را اخيرا به يک گروه چيني واگذار کرده است، که این عملیات حفاری می تواند باعث نابودی اشیاء باستانی این منطقه گردد. طی عمليات کاوش که از سال 2009 در این منطقه آغاز شده ، تاکنون صدها مجسمه و انواع نقاشيهاي ديواري و برخي ديگر اشياي بسيار ارزشمند بزرگ ازجمله مجسمه 5 متري بوداي خوابيده، کشف شده است.
گنجينههاي معدن مس عينک تقريبا مورد هجوم سنگين غارتگران قرار گرفته به نحوی که چندی قبل قطعات شکستهاي از يک مجسمه بسيار غول پيکر گلي يافت شد که دزدان به دليل وزن بسيار زياد آن قادر به حملاش نشدهاند و در نتيجه آن را به همان صورت شکسته در محل رها کرده بودند. و اکنون نیز عملیات یافتن رگه های معدنی باعث از بین رفتن بیشتر این آثار تاریخی می گردد، بدون اینکه دلسوزی برای آنها یافت شود.
با اینکه تاکنون از سوی دولت افغانستان کدام کار مهمی در زمینه کشف و حفظ آثار باستانی صورت نگرفته است، اما انصاف مطلب این است که برخی از کشورهای خارجی ( حتی اگر شده برای منافع خودشان ) اقداماتی در این رابطه انجام داده اند به عنوان نمونه :
گروهي از باستانشناسان جاپانی موفق به کشف اولين ديوارنگارههای باستانی در نزديكي بقاياي دو مجسمه عظيم بودا در بامیان شده اند که از ارزش بسیار خاصی بهره مند میباشند. و در حال حاضر نیز مشغول ترمیم مجسمه های تخریب شده توسط طالبان می باشند.
یکی دیگر از این گروه های باستان شناسی جستجو براي يافتن سومين بوداي باميان را بر عهده دارد. بنا بر نوشتههاي يك زائر چيني كه ميگويد در سال 629 ميلادي اين مجسمه خوابيده را ديده است، اين مجسمه مذكور حدود 300 متر طول داشته است. میان کارشناسان در مورد سالم بودن و یا تخریب شدن سومین مجسمه بودای بامیان اختلاف نظر وجود دارد. یکی از نظریاتی که در این مورد وجود دارد، دفن شدن این مجسمه در اثر زلزلهای است که قرنها پیش اتفاق افتاده است.
طبق مدارك و اسناد رسمي، افغانستان در سال 1350 شمسی داراي 6 موزه معروف بوده كه عبارتند از :
1. موزيم كابل با 6033 قطعه آثار نمايشي
2. موزيم قندهار با 707 قطعه آثار نمايشي
3. موزيم مزار شريف با 735 قطعه آثار نمايشي
4. موزيم هرات با 442 قطعه آثار نمايشي
5. موزيم غزني با 4000 قطعه آثار نمايشي
6. موزيم ميمنه با 3000 قطعه آثار نمايشي
به احتمال قوي بسياري از اين آثار گرانبها و ميراث فرهنگي و ملي كشور و مردم افغانستان در دوران جنگهاي سی ساله به غارت رفته يا نابود شده اند.ولی آنچه مهم است کمی دلسوزی مقامات و مسئولین است تا از نابودی هرچه بیشتر این پیشینه های تاریخی کشورمان تلاش نمایند
به گزارش تحلیلی بخش سیاسی شبکه اطلاع رسانی افغانستان ( afghanpaper )منبع:.