حمل (فروردین )۵۱۴: ۸۸۵ سال پیش در چنین روزی سنایی غزنوی در غزنین درگذشت.
ابوالمجد مجدود بن آدم سنایی غزنوی در غزنین در شرق افغانستان کنونی زاده شد. در تاریخهای زاد و مرگ او با توجه به آمیختگی تاریخهای قمری و خورشیدی و نوشتارهای گوناگون تردید هست.
پدرش آموزگار و اهل ادب بود و مقدمات الهیات و ادبیات را به او آموخت.
سروده:
"این چه قرن است این که در خوابند بیداران همه
این چه دور است این که سرمستند هشیاران همه".
پژوهشگر نامدار در زندگی و آثار او، شفیعی کدکنی مینویسد که "دوران کودکی و جوانی او در غزنین گذشت و در تمامی میدانهای معرفت از ادبیات عرب گرفته تا فقه و حدیث و نجوم و حکمت و کلام به درجه بالایی رسید".او در جوانی در پی یافتن شغل به بلخ سفر کرد و در آنجا منظومه طنزآمیز "کارنامه بلخ" را در ۵۰۰ بیت نوشت و در آن به زندگی خصوصی خود، پدر و برخی از همزمانانش اشاره کرد.
او سپس به هرات و نیشابور رفت و زمان درازی در سرخس ماند و در آنجا به صوفیان پیوست.
شفیعی کدکنی دوگانگی در کار این شاعر را به زمان مشخصی محدود نمیداند و اینکه او پس از شنیدن ناسزای دیوانهای را که گفت "مِی بده تا به کوری چشم سنایی گزافهگو در مدح شاه نادان بنوشم" یکباره زاهد و عارف شده را افسانهای بیش نمیخواند و مینویسد که سنایی در همه دورههای زندگی از یکسو به ستایش پادشاه و از سوی دیگر به سرایش اشعار زاهدانه، عارفانه و انتقادآمیز به اجتماع روزگار خود پرداخته است.
از ماندگارترین آثار او جز دیوان ۱۴۰۰۰ بیتیاش یکی "حدیقة الحقیقه" و دیگر "سیر العباد الی المعاد" است که از شناختهترین منظومههای عرفانی زبان فارسی به شمار میآیند.
او قصیده را از توصیف صِرف طبیعت و ستایش پادشاهان و اندرز خشک به در آورد و حال و هوای تازهای به آن داد به طوری که برخی از بیتها و عبارتهایش هم اکنون از اصطلاحات و ضرب المثلهای فارسی شدهاند:
"چو دزدی با چراغ آید، گزیدهتر برد کالا"
"بیهیچ بخر مرا هم از من
هرچند به رایگان گرانم"
یا:
"تا کی از جور توای گندمنمای جوفروش
رو یکی ره این جو پوسیده را غربال زن"
یا:
"تا پریشان نشود کار به سامان نرسد".
او توانست تجارب روحانی عارفان و زاهدان قرنهای دوم تا پنجم را که به صورت منثور ذکر شده بودند در کالبد قصیده عرضه کند:
"ای سنایی خواجه جانی غلام تن مباش
خاک را گر دوست بودی خاک را دشمن مباش".
تشبیهها و تمثیلهای او در بسیاری از غزلها و سرودههای سرایندگان پس از او آمدهاند؛ حتا سرودههای رکیکش هم سرمشق شاعران بعدی مانند مولوی و سعدی بودهاند.
ابوالمجد مجدود بن آدم سنایی در ۶۰ سالگی در زادگاهش درگذشت.