غارها، کتیبهها، غارنوشتهها و نقاشیهای دیواری از «جیغتو» غزنی تا جاغوری ادامه دارد که سابقه تاریخی این آثار به قبل از بودا بر میگردد.
به گزارش خبرنگار سایت افغانستان خبرگزاری فارس، در نخستین قرنهای هزاره اول پس از میلاد، هنگامی که «بامیان» بخشی از امپراتوری بزرگ بودایی- کوشانیهای هزاره بود، غزنی و اطراف آن بر اساس شواهد تاریخی از پایگاههای اصلی بودایی های هزاره در افغانستان امروزی بوده است.
انتشار دین بودایی از خواستگاه اصلی آن هندوستان به طرف شمال، یعنی آسیای مرکزی و افغانستان امروزی، در امتداد مسیرهایی که بازرگانان و سربازان امپراتوری کوشانی از آنها استفاده میکردند، به طور گسترده، گسترش یافت که آثار فراوان از آن دوره در اطراف غزنی و شمال آن از «جیغتو» تا «جاغوری» پراکنده شدهاند. مطالعات پراکنده باستان شناسی، تاریخ برخی از نقاشیهای دیواری و غار نوشته های این منطقه را به اوایل قرن پنجم میلادی میرساند.
آزمایش رادیو کاربن تاریخ مجسمه ها، کنده کاری غارهای لومان، «الیتو» و نی قلعه را که به تازگی انجام گرفته تقریباً به 507 پس از میلاد نشان میدهد.
با گسترش دین اسلام از جانب غرب، کیش بودایی در هزارستان رو به زوال نهاد.
در جریان قرن هشتم و نهم «بامیان» مرکز بوداییهای «هزارستان» به تصرف خلیفه عباسی بغداد درآمد، با تسلط اسلام بر منطقه بسیاری از مجسمهها و معابدی که طی قرنها در منطقه وجود داشتند، تخریب و نابود شدند.
حفیظ الله شریعتی در وبلاگ شخصی خود بهنام «گریههای مریم مصلوب» نوشت: با هجوم سلطان «محمود غزنوی» به هزارستان، و جنگهای طولانی غزنویان و غوریان که در مسیر «جیغتو»، «قرهباغ»، «جاغوری»، «ناهور»، «دایه»، «ارزگان» و «غور» اتفاق افتاد، آیینهای بودایی و معبدهای باشکوه آن از رونق افتاد و در برخی مناطق به کلی نابود شد.
هجوم چنگیزخان در سال 1221 میلادی آخرین بقایای آیین بودایی و معبدهای کم رونق هزارستان را به مخروبه تبدیل کرد و از آن شکوه دیرینه جز غارهای متروکه چیزی بر جا نماند.
امروزه گستره بزرگی از جیغتو تا جاغوری پر از غارهایی است که در آن آثار تاریخی فراوانی که آمیزهای از مولفههای هنر هندی، یونانی، رومی و ساسانی را با خود دارد؛ دیده میشود.
این میراثهای کهن امروز در وضعیت شکننده قرار دارند و از فراموشکاری، مناقشههای نظامی، تخریب، جست وجو برای یافتن آثار عتیقه و تخریبهای عمدی رنج میبرند.
درههای زیبای «جیغتو»، «سراب»، «ناهور»، «نیقلعه» و «جاغوری» و دریایچههای پر آب و طغیانی، آب بند ناهور جهت گردشگری چند روزه به منظور کشف جذابیتهای تاریخی و فرهنگی این منطقه میتواند هر گردشگری را به خود بخواند.
کوه بلند و زیبای «گلکوه»، به ارتقاع 3 هزارو 500 متر در قسمت شمالی این منطقه، کوه «خاکریز» به ارتقاع 4 هزار و سیاه کوه در جاغوری با کوه پایههای چمن زار آن، مملو از غارها، کتیبهها، غارنوشتهها، نقاشیهای دیواری است که از چشم جهانگردان و پژوهشگران به دور ماندهاند.
این درهها با داشتن صخرههای سپید رنگ، مزارع سرسبز، قلعههای مخروبه و جاذبههای متعدد زندگی روزانهدارای جاذبههای طبیعی و تاریخی فراوانی است که میتوانند هزاران گردشگر بومی و غیر بومی را به خود بخوانند.
معروفترین آثار تاریخی این منطقه عبارتند از: غارها، کتیبهها، غار نوشتهها، نقاشیهای دیواری که امروزه در حال نابودیاند.
کتیبهها
معروفترین کتیبههای که در اطراف غزنی باستانی وجود دارند عبارتاند از: کتیبه جیغتو، ناهور، انگوری و ارزگان که همه در حال نابودیاند.
این کتیبهها مانند دیگر کتیبههای هزارستانی بیشتر به خط آرامی، میخی، یونانی و به زبانهای اوستایی، پهلوی و یونانی نگاشته شدهاند.
کتیبه جیغتو
این کتیبه در منطقه جیغتو در روی سنگی با خط آرامی نوشته شده و زبان نوشتاری آن یونانی است. این کتیبه به درستی خوانده نشده و به گمان پژوهشگران روسی این کتیبه توسط بازماندگان اسکندر و در عهد سلوکیان نوشته شده است. این کتیبه در حال نابودی است.
کتیبه ناهور
این کتیبه در منطقه ناهور در روی سنگی با خط خروشتی نوشته شده و زبان نوشتاری آن اوستایی است. این کتیبه به درستی خوانده نشده و به گمان پژوهشگران فرانسوی این کتیبه توسط حاکمان محلی که زبانشان اوستایی و به خط خروشتی نامه نگاری میکردهاند؛ نوشته شده است.
این کتیبه در حال نابودی است و چند بار توسط غارتگران آثار عتیقه هزارستان دست کاری شده ولی هنوز از بین نرفته است و میشود آن را خواند و مطالعه کرد.
کتیبه «هوتقول انگوری»
در بالای کوهی در پشت سر ناوه هوتقول انگوری روی سنگ سپیدی که حاشیههای آن سیاه رنگ است کتیبهای به خط میخی به زبان اوستایی نوشته شده است که بسیار دور از دسترس است.
این کتیبه به سبب دور بودن از دسترس غارتگران آثار باستانی هنوز سالم ولی ناشناخته مانده است.
مردم درباره این کتیبه و غاری در نزدیکیهای آن قصهها و افسانههای بسیاری میدانند که نشان از تاریخی بودن این منطقه دارد.
مردم جاغوری درباره این کتیبه و غارهای افسانهای آن شعر رمز گونه دارد که خبر از گذشته با شکوه آن میدهد. پیرمردان منطقه این شعر را برای پرسشگران گردشگران داخلی و خارجی میخوانند: تخت دماکو- زردشاتو.
یعنی تخت نشینی در کوه «ماکو» است که کوه است بین «هوتقول انگوری» و منطقه «پاتو». گویا تختنشینی در منطقه ماکو بوده و خزانهداری در منطقه شاتو.
شاتو در کوه خاکریز در منطقه «پیدگه» واقع است. کوه خاکریز از کوههای بسیار باستانی جاغوری است.
کتیبه ارزگان
این کتیبه در منطقه هزاره نشین ارزگان واقع است و به خط آرامی نوشته شده است. زبان این کتیبه اوستایی است و نشان از روزگاران کهن «زاولستان» و سیستان تاریخی دارد. این کتیبه بارها توسط باستان شناسان بازخوانی شده ولی مضمون آن توسط دولتهای قومگرای وقت فاش نشده است.
زیرا اگر راز این کتیبهها فاش شود باید تاریخ منطقه را از نو نوشت. این کتیبه به عمد در حال نابودی و بخشی از آن از بین رفته است.
غارها
از جیغتو تا جاغوری بر اساس تحقیقات آخری که نویسنده انجام داده است تقریباً 2 هزارو و500 غار تاریخی وجود دارد که همه در حال نابودی و از بین رفتن هستند.
این غارها از روزگاران بسیار دور از دورههای پارینه سنگی، دیرینه سنگی، میان سنگی، نوسنگی، دوران تاریخی و دورههای بودایی و دوره پادشاهان مقتدر منطقهاند. این غارها بیشتر در شهرستانهای جیغتو، ناهور، سراب، قره باغ و جاغوری وجود دارند.
غارهای نیقلعه
این غارها در دامنههای کوه «گل کوه» و سلسه کوههای که به طرف جاغوری و ارزگان کشیده شدهاند، کنده شدهاند.
این غارها شباهت بسیاری با غارهای «لومان» و «الیتوی» جاغوری دارند. این غارها در ادامه غارهای بامیان کنده شدهاند و گونه دیگری از غارهای بامیاناند.
درون این غارها پر از کنده کاری، نقاشی و نشانههای خطی است که در نمونههای نشانهنگاری تاریخی بینظیراند.
برخی از این غارها به اندازه اتاق هفت در هشت و برخی در حد 40 و 50 متر وسعت دارند.
برخی از غارها تاریک و کسی از درون آنها خبری نیاورده است. بعضی از این غارها 2 طبقه و برخی 3 طبقه و 4 طبقه ارتفاع دارند. اتاقهای این غارها برخی برای آیینهای عبادی و برخی برای زندگی عادی و دیگران به عنوان زایرسرا و کاروانسرا استفاده میشدهاند.
در یکی از این غارها که در منطقه روستای «نیقلعه» واقع است؛ روزگاری شاعر بلند آوازه زبان و ادبیات فارسی - «مسعود سعد سلمان» زندانی بوده است.
شاعر در یکی از این غارها به در درون یک قلعه بزرگ قرار داشته 15 سال را سپری کرده است. وی زندانی پادشاهان غزنوی بوده است. مسعود سعد سلمان در وصف این غار و دژ نظامی و زندان آن و در وصف حال و روزگار خود این شعر بلند را سروده است که مطلع آن چنین است:
نالم بدل چو نای من اندر حصارنای
پستی گرفت همت من زین بلند جای
غارهای لومان
این غارها در ادامه غارهای نی قلعه در جاغوری کنده شده و مانند غارهای نی قلعه و بامیان کنده کاری شدهاند.
غارهای لومان نسبت به غارهای نی قلعه و الیتو بسیار با شکوه درست شدهاند و بیشتر در مسیر کاروانرو قرار داشتهاند. برخی از این غارها به دوران باستان و برخی به دوران بوداییها میرسند.
این غارها درحدود اتاق 8 متر متر درست شده و برخی هنوز تاریک و ناشناخته باقی ماندهاست. این غارها از 3 و 4 طبقه ساخته شده و برخی به صورت یک طبقه برای زندگی عادی درست شدهاست.
این غارها برای آیینهای عبادی، زندگی راهبان و روحانیون، حاکمان محلی، زندان، زایرسرا و کاروان سرا ساخته شده بودند.
یکی از غارهای بسیار مهم این منطقه غار است که هنوز راه آن پیدا نشده است. این غار در بلندای کوه به استواری یک قلعه صدمتری قرار گرفته اما در و دروازه ندارد.
برخی منتقدند که دروازه آن از زیر کوه کنده شده و اکنون با خاک و خاشاک پوشانده شده و ناشناخته باقی مانده است.
در نزدیک این غار عجیب تپه است که روی آن دژ باستانی قرار دارد و از درون آن از زیر زمین به رودخانه در د10 کیلومتری آن راه داشته که امروزه تخریب شده است.
این غار و راه زیر زمینی آن زمانی کشف شد که مردی قنات یا کاریز میکند و ناگهان به راه زیر زمینی برخورد که از کوه به رودخانه کشیده شده بود.
این مناطق امروزه مخروبه است و همواره مورد تاراج و غارت غارتگران آثار عتیقه قرار دارند. در چند کیلومتری این منطقه روستای «شارزیده» قرار دارد که روزگاری دژ محکمی در آن قرار داشته و امروزه به تل خاک تبدیل شده است.
این دژ روزگاری قلعه نظامی بوده و در عهد غزنویان و غوریان از آن به عنوان زندان استفاده میکردهاند. این دژ دارای 3 دیدهبانی است که راههای آن برای عبور اسپ و ارابه جنگی سنگ فرش شدهاند.
از یکی از این دیدهبانیها کوزههایی در حد 2 متر از خاک بیرون آورده شده است که از سنگ خارا سفت و سختتر ساخته شده است.
غارهای «الیتو»
این غارها در منطقه «الیتو» جاغوری در جای به نام پشت غار و پیش غار موقعیت دارند. این غارها مانند غارهای «بامیان» و «نیقلعه» بسیار با شکوه و باستانی است. این غارها برخی 3 طبقه و برخی یک طبقهاند. درون غارها روزگاری بسیار با شکوه نقاشی و کندهکاری شده بوده و اکنون به کلی غارت شدند.
برخی از غارها زائرسرا و برخی کاروانسرا بودهاند. مهمترین غارهای این منطقه مربوط به معبدهایی است که در آن راهبان زندگی میکرده اند؛ اتاقهای پر از نقش و نگار که بسیاری از آن ها آسیب دیدهاند.
در کنار هر معبدی یک اتاق بزرگ قرار داشته که در آن آیینهای عبادی انجام میگرفته است. این اتاقها دارای 3 جایگاه است که هر کدام بلندتر ازدیگری است.
در ته غار جای برای راهب و 2 شاگرد ارشد او کنده شده بوده که گویا بتهای نیز در پشت سر آنان قرار داشته اند. امروزه بتها توسط غارتگران به یغما برده شدند.
در پایین دست راهبان بودایی بزرگان و مردم عادی به ترتیب جایگاه شان مینشستهاند که به صورت پلکانی درست شدهاند.
در کف اتاق جای همواری بوده برای برپایی آیین های عبادی که نیایشگران و رقاصان و آوازخوانان به عبادت میپرداختهاند.
این غارها بسیار با شکوه و در نمونههای خود بینظیراند. برخی از این غارها 5 متر و برخی حدود 40 طول دارند. اما برخی از غارها تاریک و هنوز کسی به داخل آنها راه نیافته است. این غارها در مسیر راه ابریشم جنوب غربی که از جاغوری میگذشته به ارزگان و هرات رسیده است.
امروزه از جیغتو تا جاغوری پر از غارهای شناخته و ناشناخته است که تحقیقات بیشتری را میطلبد.
امید است که روزی رازها و معماهای این غارها، کتیبهها، غارنوشتهها، نقاشیهای دیواری گشوده شود و این منطقه و مردم آن جایگاه تاریخی خویش را بازیابند.