نفرک هر شب که از پیش بانک تیر میشد دروازه بانک ره تک تک میزد و میرفت.
اعصاب گارد بانک بسیار خراب شد، یک شب نفرکه ایستادش کد و گفت:
مرض داری هرشب دروازه ره تک تک میزنی خودت میری؟
نفرک گفت: بخاطریکه پیسایم ده بانک است تک تک میزنم که خو نری باز بانکه دزد نزنه!!