ملا صاحب در ختم خبر بود ، از دست که زیاد نوش جان کرده بود ، نفس کشیده نمی توانست و هک و دک مانده بود ،

یک نفر دید که اوضاع ملا خراب است . به پیشش رفت و گفت: ملا صاحب کلک تانرا در دهن خود داخل کنید تا راه نفس آزاد شود !

ملا گفت بچیم اگر جایی یک کلک میبود بعوضش یک دانه انگور را مینداختم

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

کلیه حقوق متعلق است به رسانه افغانستان ما
دیزاین شده در سما