جملات کوتاه و شیرین که از تلفیق آداب، رسوم و فرهنگ ملت افغانستان گرفته شده، بنابر فراخور زمان، به جملاتی ماندگار تبدیل شدهاند.
ضربالمثل یک جمله یا یک عبارت کوتاه و گاهی یک مصرع شعری است که در آن یک مفهوم بزرگ اجتماعی نهفته است.
هویت گویندگان ضربالمثل مشخص نیست و هر کس در یک موقعیت، نکتهای حکیمانه را بر زبان آورده که بعدها به صورت ضربالمثل یا مثل مورد استفاده قرار گرفته است.
ضربالمثل که یکی از وسایل انتقال افکار و اتقادات یک دوره به دوره دیگر است، همیشه توانسته که وظیفه خود را به وجه احسن ادا کند.
غرض این است که به کار بردن مثل و ضربالمثل در روشن کردن ذهن خواص و عوام تاثیر زیادی دارد، زیرا خواص از آن لطف و زیبایی درک میکنند و عوام به وسیله آن به مقصود گوینده نزدیکتر میشوند.
ضربالمثلهایی که در این گزارشها مورد استفاده قرار میگیرد، نوشته «سید محمد عارف ابدالی» است که در کتابی بنام «ضربالمثلهای افغانستان» منتشر شده است.
*****
1. آب از سر بند بسته میشود: باید هر اصلاحی را از مبدا و منشا آن انجام داد.
2. خرس را که یاد گرفتی سوته در دستت بگیر: استعمال این ضربالمثل در مواقعی است که درباره شخصی در غیبتش سخنانی گفته شود و وی ناگهان وارد شود.
3. خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود: پس از برخورداری از شیرین کامیها و خوشیهای زودگذر گفته میشود با در جایی که شخصی یا جمعی برای انجام کار دست به کار شوند ولی حادثه غیرمترقبهای آنها را را از ادامه خدمتگزاری باز دارد و به نتیجهای نرسیده باشند.
4. دیگ شریکی را سر چار راهی مشکن: کاری که چند تن در آن شریک باشند غالباً به دلیل اختلافات نتیجه خوبی نمیدهد.
5. زور از زاری کم نمیشود: جایی که سخن از زور باشد، عذر و تضرع نمیتواند از شدت آن بکاهد.
6. کاسه را به کوزه میزنی و کوزه را به کاسه: به کسی گفته میشود که بداخلاقی و تندخویی میکند.
7. لاف در غربت، آواز در بازار مسگران: آدم در غربت هرچه لاف میزند، دیگران باور میکنند چون کسی وی را نمیشناسد.
8. موش لوش خورده: در مورد کسی گویند که خیلی خسیس شده باشد.
9. چندان سمن است که یاسمن پیدا نیست: حواشی یک قضیه انقدر زیاد است که اصل موضوع گم شده است.
10. دود چراغ خورده: به تلاش بسیار و شب زندهداریهای زیاد برای کسب دانش اشاره دارد.
منبع: خبرگذاری فارس