- توضیحات
- دسته: حکایت
مولانا یک عارف است و هر عارف قبل از اینکه به این درجه برسد باید مسلمان بوده و به درجه تسلیم و رضا رسیده باشد. مثل هر انسان مسلمان، مولانا هم در بیان داستان های رمزی از شخصیت های بزرگ دینی استفاده کرده و با استناد به احادیث مختلف، داستان های آموزنده و زیبایی را برای مخاطب بازگو می کند.
در این مقاله به یکی از داستان های کوتاه دفتر اول مثنوی که درباره وصیت حضرت ختمی مرتبت به امام اول شیعیان علی (ع) است، اشاره می شود
- توضیحات
- دسته: حکایت
دست تقدیر روزی ، تخمی غریبه را هل داد کنار تخم های مرغی خانگی . جوجه ها که از سر تخم بیرون آوردند مرغ از همه جا بی خبر دید که یکی از جوجه ها سر و وضعی متفاوت با بقیه دارد.
به چشم مرغ و جوجه هایش، آن جوجه متفاوت، نه قشنگ بود ، نه با استعداد و به همین علت او را به حساب نمی آوردند. تا این که روزی جوجه ها، برای خوردن غذا و درس گرفتن از مادر به خارج از خانه رفتند
- توضیحات
- دسته: حکایت
حکایات آموزنده از سعدی
پارسایى در مناجات خود مى گفت: خدایا! بر بدان رحمت بفرست، اما نیكان خود رحمتند و آنها را نیك آفریده اى.
از این رو مى گویند: فریدون (شاه باستانى كه بر ضحاك ستمگر پیروز شد و خود به جاى او نشست) دستور داد خیمه بزرگ شاهى براى او در زمینى وسیع ساختند. پس از آنكه آن سراپرده زیبا و عالى تكمیل شد، به نقاشان چنین دستور داد تا این را در اطراف آن خیمه با خط زیبا و درشت بنویسند و رنگ آمیزى كنند:
اى خردمند! با بدكاران به نیكى رفتار كن، تا به پیروى از تو راه نیكان را برگزینند
- توضیحات
- دسته: حکایت
یکى از جملة صالحان، بخواب دید پادشاهى را در بهشت است و پارسایى در دوزخ ، پرسید موجب این درجات چیست و سبب درکات آن که مردم بخلاف این معتقد بودند.
ندا آمد که این پادشه به ارادت درویشان به بهشت اندرست و این پارسا به تقرب پادشاهان در دوزخ.
دلقت به چکار آید و مسحى و مرقع
خود را زعملهاى نکوهیده برى دار
حاجت به کلاه برکى داشتنت نیست
درویش صفت باش و کلاه تترى دار
- توضیحات
- دسته: حکایت
داستان ها و حکایت های بهلول
بهلول، یکی از عقلای مجانین سدهٔ دوم هجری و معاصر هارونالرشید بود. هارون و خلفای دیگر از بهلول موعظه میطلبیدند. بهلول را از شاگردان امام کاظم (ع) دانستهاند. زمانی که بهلول از سوی هارونالرشید در معرض خطر قرار گرفت خود را به جنون زد ولی در مواقع لزوم به مردم پند واندرز میداد. بهلول در سال ۱۹۰ قمری درگذشت.
* حکایت بهلول و وزير
روزي وزير خليفه به تمسخر بهلول را گفت: خليفه تو را حاكم به سگ و خروس و خوك نموده است. بهلول جواب داد پس از اين ساعت قدم از فرمان من بيرون منه، كه رعيت مني.
- توضیحات
- دسته: حکایت
مردم آزاری را حکایت کنند که سنگی بر سر صالحی زد درویش را مجال انتقام نبود.
سنگ را نگاه همیداشت تا زمانی که ملک را بر آن لشکری خشم آمد و در چاه کرد.
درویش اندر آمد و سنگ در سرش کوفت.
گفتا تو کیستی و مرا این سنگ چرا زدی
- توضیحات
- دسته: حکایت
معشوقی، عاشق خود را به خانه دعوت کرد و کنار خود نشاند. عاشق بلافاصله تعداد زیادی نامه که قبلاً در زمان دوری و جدایی برای یارش نوشته بود، از جیب خود بیرون آورد و شروع به خواندن کرد. نامهها پر از آه و ناله و سوز و گداز بود، خلاصه آنقدر خواند تا حوصله معشوق را سر برد. معشوق با نگاهی پر از تمسخر و تحقیر به او گفت: این نامهها را برای چه کسی نوشتهای؟ عاشق گفت: برای تو ای نازنین! معشوق گفت: من که کنار تو نشستهام و آمادهام تو میتوانی از کنار من لذت ببری. این کار تو در این لحظه فقط تباه کردن عمر و از دست دادن وقت است
- توضیحات
- دسته: حکایت
حضرت آدم پنج وصیت به فرزندش شیث کرد ودستور داد او هم این وصیت ها را به فرزندانش بکند
1- به دنیا مطمئن نشوید که من به بهشت جاوید اطمینان یافتم خدا این اطمینان را نپسندید وبیرونم کرد.
2- به رای زنان رفتار نکنید که من به میل زن عمل کردم از درخت خوردم وپشیمان شدم.
- توضیحات
- دسته: حکایت
دو شاهزاده در مصر بودند ، یکی علم اندوخت و دیگری مال اندوخت . عاقبته الامر آن یکی علّامه عصر گشت و این یکی سلطان مصر شد .
پس آن توانگر با چشم حقارت در فقیه نظر کرد و گفت : من به سلطنت رسیدم و تو همچنان در مسکِنت بماندی . گفت : ای برادر ، شکر نعمت حضرت باری تعالی بر من واجب است که میراث پیغمبران یافتم و تو میراث فرعون و هامون . که در حدیث نبوی (ص) آمده : العلماء ورثـة الانبیاء
من آن مورم که در پایَم بمالند نه زنبورم که از دستم بنالند
کجا خود شکر این نعمت گزارم که زور مردم آزاری ندارم ؟
- توضیحات
- دسته: حکایت
کشکول شیخ بهایی کتابی جُنگ مانند از شیخ بهایی شامل شعرها و نثرهای مورد علاقه او است. برخی از این شعرها و نثرها از خود وی و برخی نیز گردآوری او از دیوانها و کتابهای مورد علاقهاش هستند. مطالب این کتاب، مضامینِ دینی، تاریخی، ادبی، ریاضی و نجومی دارند. این مطالب اغلب بیهیچ نظم خاصی به دنبال هم آمدهاند. با این حال این اثر بیش از سایر تالیفات وی خواننده را به ضمیر فکری شیخ بهایی نزدیک میکند