- توضیحات
- دسته: فکاهی
یارو میره دبی رستوران
میگه : الکباب , کباب میارن براش ، میگه الپیاز, پیاز میارن براش ،میگه البرنج , برنج میارن براش
با غرور میگه چقدر خوبه آدم عربی بلد باشه
گارسون میگه : اگر من ایرانی نبودم الگوز هم بهت نمیدادن
- توضیحات
- دسته: فکاهی
شوهر از زنش سوال کرد چهار حیوان را نام بگیر که به حرف خ شروع شود . زنش جواب داد
1:خودت2: خواهرت
3: خیر ندیده مادرت4: خیرات خور پدرت
- توضیحات
- دسته: فکاهی
شخصی میره خواسگاری
پدر دختر میگه دختر ما فعلن درس میخانه
نفر میگه درست است. مه یک ساعت بعد میآیم
- توضیحات
- دسته: فکاهی
معلم به شاگردش گفت : با باقی جمله بساز . شاگرد گفت : ما ديشب پيتزا خورديم ! معلم پرسید : پس باقی اش كو ؟ شاگرد گفت : باقی اش ده يخچال اس
- توضیحات
- دسته: فکاهی
از یک لوده پرسیدند: چرا گناه میکنی از روز قیامت نمی ترسی ؟
لوده گفت : تا روز قیامت کی زنده کی مرده
- توضیحات
- دسته: فکاهی
وردکی سوار آسانسور (لفت) میشه , میبینه نوشته : ظرفیت 12 نفر . با خودش میگه : عجب بدبختیه ها ! حالا 11 نفر دیگه رو از كجا بیارم ؟
- توضیحات
- دسته: فکاهی
مريض: آقاي داكتر! همش فكر مي كنم كه گاو شدم. داكتر: از كي چنين احساسي دري؟ مريض: از وقتي كه گوساله بودم
- توضیحات
- دسته: فکاهی
یک لوده به زنش گوشواره میخرد زنش میگه تو پول نداشتی گوشواره را از کجا خریدی؟
میگه فلم عروسی مارا در مینا بازار کابل فروختم